Logo

مسئله ی مهدیین (ع) و حجیت آنها کاملاً به اثبات رسیده و حتمی می باشد، و اینکه ایشان (ع) از ذریه ی امام مهدی (ع) هستند شکی نیست

بسم الله الرحمن الرحیم

و الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیما

 

با توجه به اینکه در مباحث قبلی به وصیت مقدس رسول الله (ص) اشاره داشتیم و آن برای حق طلب برای اثبات مهدیین و حجیتشان و ذریه ی امام مهدی (ع) کفایت می کند، اما با این حال به چند مورد بسیار مهم اشاره خواهیم کرد.

مسئله ی مهدیین (ع) و حجیت آنها کاملاً به اثبات رسیده و حتمی می باشد، و اینکه ایشان (ع) از ذریه ی امام مهدی (ع) هستند شکی نیست، به این دلیل که اولاً خلافت بعد از امام حسن (ع) و حسین (ع) جمع نمی شود. و ثانیاً خلافت در فرزندان و فرزندانِ فرزندان خواهد بود به دلیل فرموده ی الله تعالی:

(ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ)، (فرزندانى كه بعضى از آنان از نسل بعضى ديگرند و خداوند شنواى داناست).آل عمران: ۳۴.

عن حماد بن عيسى الجهني قال: قال أبو عبد الله عليه السلام: (لا تجتمع الإمامة في أخوين بعد الحسن والحسين عليهما السلام ، إنما هي في الأعقاب وأعقاب الأعقاب).

از حماد بن عیسی جهنی گفت: امام جعفر الصادق (ع) فرمود: (امامت در دو برادر بعد از حسن و حسین علیهما السلام جمع نمی شود، بلکه آن در اعقاب و اعقابِ اعقاب [در فرزندان و فرزندانِ فرزندان] خواهد بود).غیبت شیخ طوسی – ص ۲۲۶.

عن أبي عبد الله عليه السلام قال: (لا تعود الإمامة في أخوين بعد الحسن والحسين عليهما السلام أبداً، إنها جرت من علي بن الحسين عليهما السلام كما قال عز وجل: [وَأُوْلُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ] فلا تكون بعد علي بن الحسين عليهما السلام إلا في الأعقاب وأعقاب الأعقاب).

از ابی عبدالله امام جعفر الصادق (ع) فرمود: (امامت در دو برادر بعد از حسن و حسین علیهما السلام ابداً نخواهد شد، آن از علی بن الحسین علیهما السلام جاری شد همانطور که الله عز و جل فرمود: [و خويشاوندان طبق كتاب خدا بعضى نسبت به بعضى اولويت دارند و بر مؤمنان و مهاجران مقدمند] پس بعد از علی بن الحسن نخواهد بود الا در اعقاب و اعقاب اعقاب (در فرزندان و فرزندانِ فرزندان).غیبت شیخ طوسی ص ۲۲۶.

و اعقاب: اولاد هستند. و اعقاب الأعقاب: یعنی اولادِِ اولاد یا فرزندانِ فرزندان.

و این دلایل برای حق طلب کفایت می کنند. اما در خصوص ازدواج امام مهدی (ع) بسیاری از مردم از بی اطلاعی این امر را بصورت عجیبی رد می کنند و گویی که امام مهدی (ع) حق ازدواج یا اینکه نستجیر بالله برای به تعطیلی کشاندن سنت رسول الله (ص) مبعوث شده اند. (النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منی)، (ازدواج آیین پیغمبر اسلام است کسی که از سنت او اعتراض کند با پیغمبر بستگی ندارد).

در کتاب صحیفة الأبرار جلد پنجم، باب معجزات امام همام، ولی المتولی بقیة الله، حجة بن الحسن علیه السلام، حدیث ۹۳ آمده است:

پدرم از شیخ متأهلین، شیخ احمد بن زین الدین احسانی (قدس روحه) از پدر گرامیش زین الدین بن ابراهیم از کسی که روایت کرده، نقل می کند: (همانا حجت بن الحسن (ع) بسوی مرد جامه دوزی آمد پس نزدیک او، بر تنه ی درختی نشست و به او فرمود: دخترت را به همسری من در آور. مرد جامه دوز گفت: من شما را نمی شناسم، از کدام طایفه هستی، براستی که هستی؟ فرمود: از نسبم سؤال مکن. اگر دوست داری به من همسر دهی، پس این کار را بکن (دخترت را به همسری من در آور). مرد گفت: باید با مادرش مشورت کنم. پس از جای خود برخاست و به خانه رفت تا به همسرش در این مورد مشورت کند. اما هنگامی که از خانه خارج شد، هرگز آن شخص را ندید. و به آن جامه ای که می دوخت خیره شد و دید که دوخت و دوز آن تمام شده و آماده است و به تنه ی درختی که امام بر روی آن نشسته بود، نگاه کرد و دید که آن سبز گشته و برگ داده و بر تنه اش این ابیات حک شده اند:

أنا العلوي الهاشمي الذي ارتمى

به الخوف والأيام بالمرء ترتمي

وضاقت بی الأرض والفضا برحبها

و لم أستطع نيل السماء بسلم

وبين لي الأرض التي أنا كاتب

عليها بخطي فأقر ما شئت وافهم

ثلاث عصي صففت بعد خاتم

على رأسها مثل السنان المقوم

وميم طميس أبتر ثم سلم

كهيأة سلام وليس بسلم

وأربع مثل الأنامل صففت

قشير إلى الخيرات من كل مغنم

وهاء شقيق ثم واو منكس

كأنبوب حجام وليس بمحجم

خطوط على الأعراف لاح رسومها

عليها براهين من النور فاعلم

فعدتها من بعد عشر ثلاثة

فلا تك في إحصائها ذا توهم

عليها من النور الإلهي جلالة

إلى كل إنسي فصيح وأعجمي

فمن أحرف التوراة فيهن أربع

وأربع من إنجيل عيسى بن مريم

وخمس من القرآن وهي تمامها

فاضع إلى الاسم العظيم المعظم

فيا حامل الاسم الذي جل قدره

توق به كل المكاره تسلم

فلا حية تدنو ولا عقرباً ترى

ولا أسد يأتي إليك يهمهم

ولا تخش من رمح ولا ضرب خنجر

ولا تخشى دبوساً ولا رمي أسهم

هم الطور والشورى هم الحج والنساء

هم الشجر الطوبى لدى المتفهم

وصل على المختار من آل هاشم

وعترته يا ذي الجلال وسلم

و اینگونه امام مهدی ارواحنا له الفداء حال و وضع خود در این دنیا را بیان می فرماید:

من هستم علویّ هاشمیّ آن کسیکه ترس او را از میان مردم خارج نموده و روزگار کارش این چنین است که مردمان شایسته ی الهی را از میان مردم خارج می کند. و زمین و فضا با همه این فراخیش بر من تنگ گردیده و نمی توانم با نردبانی هم به آسمان بالا روم. و این زمینی که من روی آن این اشعار را نوشتم به خط خودم از مِلک من بدان و اگر خواهی به آن اقرار کن و بفهم. بر سر هر سه چون سنان مدّی بکشد آن چنان که نبود خم. بعد از آن میم بی دمی باشد که بود کور و چشم او بر هم. پس بود نردبان سه پایه که نباشد از آن زیاد و نه کم. بعد از آن چار الف بود همسر چون انامل ستاده پهلوی هم. هست آنگاه‌ ها و پس واو که بود کج به هیأت محجم….

شیخ (خداوند روحش را پاک گرداند) گفت: (پدرم به رحمت الهی پیوسته: و نقل می کند هنگامی که مرد جامه دوز بازگشت و به مغازه ی خود نگاه کرد، دید که آن مغازه دو نصف شده؛ زیرا امام (ع) در آن فرو رفته و غایب گشتند و آن مغازه همان سرداب موجود در سرّ من رأی می باشد که تا به امروز، تبدیل به زیارتگاهی شده که امام را در آن زیارت می کنند).

نظر به اینکه دلایل مهم را در ابتدا ذکر نمودیم و در مباحث قبلی نیز همه چیز را شرح دادیم، و نظر به اینکه تنها قرآن و فرموده های معصومین (ع) بر ما حجت است، اما جهت پایبند ساختن و اطمینان از ادای حق مطلب، این مطلب را با اقوال برخی از علماء خاتمه می دهیم.

۱- گفته های علماء در مورد ذریه ی امام مهدی علیه السلام

۲- گزاره های علماء در مورد روایاتی که بر حکومتداری مستقیم مهدیین (ع) بعد از امام مهدی حجت بن الحسن (ع) دلالت می کنند:

السيد المرتضى (رحمه الله ) قال تعليقاً على رواية: (… القائم والقوام من بعده …). قال: (إنا لانقطع بزوال التكليف عند موت المهدي (ع) بل يجوز أن يبقى بعده أئمة يقومون بحفظ الدين ومصالح أهله ولايخرجنا ذلك عن التسمية بالإثني عشري لأنا كلفنا أن نعلم إمامتهم وقد بيّنا ذلك بياناً شافياً فانفردنا بذلك عن غيرنا).

سید مرتضی (ره) در توضیح و تعلیق روایت: (… قائم و قوام بعد از او …) می گوید: (تکلیف با وفات امام مهدی(ع) منقطع و زوال نمی یابد بلکه جایز است ائمه ای بعد از او حضور یابند تا به حفظ دین و مصالح اهل آن، حکومتداری کنند و این امر ما را از تسمیه ی اثنی عشری خارج نمی سازد بلکه ما مکلف به شناخت امامت ایشان هستیم و آن را با تبیانی شافی بیان کردیم پس به همین سبب از غیرمان منفرد گشتیم).بحار الأنوار ۱۴۸/۵۳.

و سید مرتضی از بزرگان علمای معاصر ما می باشد و در حشمت او همین کفایت می کند که شاگرد و تربیت یافته ی دامان شیخ مفید (ره) بوده و شیعه بر علم و فضلیّت او شاهد و گواه است.

الشيخ الكفعمي في المصباح حسب ما نقله عنه الميرزا النوري والعلامة المجلسي واليك ما نقله الميرزا النوري قال: ( قال الشيخ الكفعمي في مصباحه: [روى يونس بن عبد الرحمن عن الرضا (ع) انه كان يأمر بالدعاء لصاحب الأمر (ع) بهذا الدعاء: اللهم ادفع عن وليك… الى آخره] وانه ذكر في آخره: [اللهم صلِ على ولاة عهده والأئمة من بعده…] الى آخر ما تقدم قريب منه. وقال (الكفعمي) في الحاشية: [أي صل عليه أولاً، ثم صل عليهم ثانياً من بعد أن تصلي عليه ويريد بالائمة من بعده أولاده لأنهم علماء أشراف والعالم إمام من اقتدى به ويدل عليه قوله: [والأئمة من ولده] في الدعاء المروي عن المهدي عليه السلام).

شیخ کفعمی در مصباح بر حسب آنچه که میرزا نوری و علامه مجلسی نقل کرده اند، این متن آنچه که میرزا نوری نقل کرده است: شیخ کفعمی در مصباح خود می گوید: یونس بن عبد الرحمن از امام رضا (ع) روایت کرده که امام (ع) همواره در باب دعاء برای صاحب امر بر اثر این دعا سفارش و تأکید می کرد: [بار الهی دفع کن از ولّی خویش…] و در مقطع دیگر فرمود: [بار الهی بر والیان عهد او و ائمه ی بعد از او درود فرست…] تا آخر. و کفعمی در حاشیه می گوید: یعنی: [ابتدا بر او درود فرست [یعنی امام مهدی (ع)] سپس بر ائمه ی بعد از او. و مقصود ایشان، ائمه از فرزندان حضرتش (ع) می باشند؛ زیرا آنان علماء و اشراف می باشند؛ و عالم امام کسی است که به او اقتداء می کند و این فرموده ی حضرت بر این امر دلالت می کند که در دعای روایت شده، فرمود: [و ائمه از فرزندانش]).النجم الثاقب ۲/۷۲/بحار۹۹/۱۲۵.

السيد علي بن طاووس (رحمه الله) في جمال الأسبوع قال معلقاً على ذكر الصلاة على ذرية الإمام المهدي (ع) في بعض الأدعية: (وقد تضمن هذا الدعاء قوله عليه السلام: [اللهم صل على ولاة عهده والأئمة من بعده] ولعل المراد بذلك أن الصلوة على الأئمة يرتبهم في أيامه للصلوة بالعباد في البلاد والأئمة في الأحكام في تلك الأيام وان الصلوة عليهم تكون بعد ذكر الصلوة عليه صلوات الله عليه بدليل قوله: [ولاة عهده] لأن ولاة العهود يكونون في الحيوة فكأن المراد: [اللهم صل (بعد الصلوة عليه) على ولاة عهده والأئمة من بعده]. وقد تقدم في الرواية عن مولانا الرضا عليه السلام: [والأئمة من ولده] ولعل هذه قد كانت: [صل على ولاة عهده والأئمة من ولده] فقد وجدت ذلك كما ذكرناه في نسخة غير ما رويناه وقد روى إنهم من أبرار العباد في حياته ووجدت رواية متصلة الإسناد بأن للمهدي صلوات الله عليه أولاد جماعة ولاة في أطراف بلاد البحار على غاية عظيمة من صفات الأبرار…).

سید بن طاووس (ره) در جمال الاسبوع در ذکر صلوات بر ذریه ی امام مهدی (ع) در برخی ادعیه، می گوید: (و این فرموده ی حضرت (ع) این دعا را شامل شده: (خداوندا درود فرست بر والیان عهد او و ائمه ی بعد از او) و شاید [درود بر ائمه] مراد از آن این باشد که در ایام ظهور آنها را برای بر پا کردن نماز به امامتشان ذکر می کند و [ذکر] ائمه در احکام در آن روزها باشد، و اینکه درود بر آنان بعد از درود بر خود حضرت (ع) صورت می پذیرد که بدلیل فرموده اش: (والیان عهد او) است؛ زیرا والیان عهدها در حیات زندگی می باشند، پس گویی مقصود: [خداوندا (بعد از دورد بر او) بر والیان عهد او و ائمه ی بعد از او درود فرست]. و در روایت از مولایمان امام رضا (ع) که قبلاً تقدیم شد، فرمود: (و ائمه از فرزندانش) و شاید در حقیقت اینگونه باشد: (خداوندا بر والیان عهد او و ائمه از فرزندانش، درود فرست) که این امر را در نسخه ای غیر از این که در آن روایت شده، یافتم، و روایت شده که آنان (والیان عهد) از بندگان نیک سرشت در حیات حضرت می باشند؛ و روایتی داری سند متصل به آن و معتبر یافتم مبنی بر اینکه امام مهدی (ع) صاحب اولاد و تعدادی از فرزندان در اطراف کشورها و سرزمین های دریایی می باشند که در غایت صفات نیکان و صاحبان کمال هستند…).جمال الاسبوع ص ۳۱۰.

میرزا نوری صاحب مستدرک الوسائل در نجم الثاقب، نیز دوازده دلیل بر اثبات ذریه ی امام مهدی (ع) ارائه داده است و از جمله ی آنها روایت وصیت و در مورد آن گفته که آن صاحب معتبرترین سند می باشد و کلام در این باب طولانی است و در کتاب [پاسخ قطعی به منکران فرزندان امام مهدی (ع)] با جزئیات کامل به آن پرداختیم.

وقد استدل الشهيد الصدر (رحمه الله) على مباشرة المهديين للحكم بعد الإمام المهدي (ع) بقوله: (وأوضح ما يرد على هذا الوجه هو ان روايات الأولياء صريحة بمباشرتهم للحكم على أعلى مستوى بحيث يكون التنازل عن هذه الدلالة تأويلاً باطلاً. كقوله: (ليملكن منا أهل البيت رجل) وقوله: (فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها يعني الإمامة أو الخلافة إلى إبنه أول المهديين) وقوله (اللهم صل على ولاة عهده والأئمة من بعده ) ونحوه في الدعاء الآخر).

و شهید صدر (ره) بر حکومتداری مهدیین بعد از امام مهدی (ع) با این گفته ی خود، استدلال می کند: (و واضحترین امر در پاسخگویی به این وجه، این است که روایات اولیاء در مورد حکومتداری آنها بسیار واضح و روشن است بطوری که تنازل بر این دلالت، تأویل باطلی خواهد بود. همچون فرموده اش: (مردی از ما اهل بیت مالک (حکومتداری) می شود). و فرموده ی ایشان: (پس هنگامی که وفات او فرا رسد امامت یا خلافت را به فرزندش اول مهدیین تسلیم کند) و فرموده اش: (خداوندا بر والیان عهد او و ائمه ی بعد از او درود فرست) و مانند آن در دعایی دیگر).تاریخ ما بعد ظهور ص۶۴۲.

الشهيد السيد محمد باقر الصدر (رحمه الله) فقد نقل عنه في كتاب (المجتمع الفرعوني)، والذي هو عبارة عن تقرير محاضرات ألقاها الشهيد الصدر قال: (… فالمهدي (ع) سوف يدمر كل أسباب الفساد والانحراف وعلى رأسها الظلم والجور ويؤسس مجتمع القسط والعدل ويرسم له مناهجه في جميع مجالات الحياة الإنسانية ثم يأتي بعده أثني عشر خليفة يسيرون في الناس وفق تلك المناهج التي وضعت تحت اشراف الحجة المهدي (ع) وخلال فترة ولاية الأثني عشر خليفة يكون المجتمع في سير حثيث نحو التكامل والرقي ويكون الإنسان بمستوى من العلم والأخلاق ما لا يحتاج إلى رقيب غير الله تعالى وعند ذلك يتحقق البلاغ بوراثة الصالحين الأرض. قال تعالى: [وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ * إِنَّ فِي هَذَا لَبَلَاغاً لِّقَوْمٍ عَابِدِينَ]).

شهید سید محمد باقر صدر (ره) در کتاب (مجتمع فرعونی) که عبارت از سخنرانی ها و کنفرانس های شهید صدر بوده، ذکر می کند: (مهدی به زودی تمام اسباب فساد و انحراف که در رأس آن ظلم و ستم بوده را ریشه کَن خواهد کرد و جامعه ای بر پایه مساوات و عدالت بر پا می کند و در تمام مجال های زندگی انسانی، راه و روش های خود را پایه گذاری خواهد کرد سپس بعد از او دوازده خلیفه می آیند که مردم را طبق آن راه و روش ها که تحت سر پرستی امام حجت بن الحسن (ع) بنیانگذاری شده اند، سیر می کنند و در طی حکومتداری این دوازده خلیفه، جامعه ی انسانی به سوی رشد و کمال ارتقاء می یابد و انسان به حد اعلایی از علم و معرفت و اخلاق و بینش دست می یابد و به هیچ مراقبتی به جز مراقب خداوند نیازی ندارد و در آن مرحله است که ابلاغ وراثت زمین توسط بندگان شایسته و نیکوکار تحقق می یابد. خداوند فرمود: [و در حقيقت در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد * به راستى در اين [امور] براى مردم عبادت ‏پيشه ابلاغى [حقيقى] است]).المجتمع الفرعوني ص۱۷۵ الباب الرابع الفصل الثالث.

شهید سید محمد محمد صادق صدر (در تاریخ ما بعد ظهور) بر اثبات حکم ذریه ی امام مهدی (ع) بعد از ایشان (ع) استدلال کرد و روایات حکمومتداری مهدیین از ذریه ی امام مهدی (ع) را بر روایات رجعت ترجیح داد، و ما از عدم تعارض بین این دو دسته از روایات سخن می گوییم؛ زیرا مانعی بین حکم مهدیین (ع) بعد از پدرشان (ع) و آغاز رجعت بعد از حکومتداری آخرین مهدی، دیده نمی شود.

وقد ذكر السيد الصدر (ره) كلاماً طويلاً في هذا الموضوع ننقل جزءاً منه للاختصار قال: (… ومن هنا سيقوم الإمام المهدي (ع) بتعيين ولي عهده أو خليفته خلال حياته وربما في العام الأخير، ليكون هو الرئيس الأعلى للدولة العالمية العادلة بعده والحاكم الأول لفترة حكم الأولياء الصالحين. وبالرغم من أن هذا الحاكم الأول قد يكون هو أفضل من الأحد عشر الآتين بعده بإعتبار انه نتيجة تربية الإمام المهدي (ع) شخصياً والمعاصر لأقواله وأفعاله وأساليبه بخلاف من يأتي بعده من الحاكمين. بالرغم من ذلك فإنه سيفرق فرقاً كبيراً عن المهدي (ع) نفسه إلى حد يصدق (إنه لا خير في الحياة بعده) … إلى أن يقول: … نعم لاشك أن الإمام المهدي (ع) قبل وفاته قد أكد وشدد بإعلانات عالمية متكررة على ضرورة إطاعة خليفته وعلى ترسيخ (حكم الإولياء الصالحين) في الأذهان ترسيخاً عميقاً إلا أن البشرية حيث لا تكون بالغة درجة الكمال المطلوب فإنها ستكون مظنة العصيان والتمرد في أكثر من مجال…).

شهید صدر در مورد مهدی اول [فرزند امام مهدی (ع)] و مهدیین یازده گانه بعد از ایشان کلامی طولانی عرضه می کند که جزئی از آن را برای اختصار نقل می کنیم: (… و از اینجاست که امام مهدی (ع) به تعیین ولی امر یا خلیفه ای در زمان عمر خویش چه بسا در سال اخیر، اقدام خواهد کرد که او رئیس و حاکم دولت عدل الهی بعد از ایشان و اولین حاکم در حکومتداری اولیاء و صالحان می باشد؛ و علاوه بر آن، این حاکم اول افضل تر و برتر از یازده حاکم بعد از خود، می باشد به اعتبار اینکه او دست پرورده و پرورش یافته در دامان امام مهدی (ع) و برگرفته از خُلق و خوی و منش و اقوال و افعال و اسلوب تربیتی حضرتش می باشد، بر خلاف حاکمانی که بعد از او می آیند. علی رغم آن، او تفاوت چشم گیری با مهدی (ع) خواهد داشت به حدی که مصداق این کلام می شود (خیری در زندگانی بعد از او نخواهد بود…). تا آنجا که شهید صدر می گوید: [… آری شکی نیست که امام مهدی (ع) قبل از وفات خویش بر ضرورت اعلان جهانی بر وجوب اطاعت از خلیفه ی خویش و ترسیخ حکم اولیای صالحین در اذهان عموم، تأکید و سفارش خواهند کرد. جز اینکه بشریّت به حدی از کمال و بینش نرسیده باشد پس چنین جامعه ای در معرض عصیان و عدم اطاعت و در بیشتر موارد سرپیچی از دستورات را خواهد داشت …).تاریخ ما بعد ظهور ص۶۴۶.

الشيخ علي النمازي صاحب كتاب مستدرك سفينة البحار قال معلقاً على أحد الروايات التي تنص على ذرية الإمام المهدي (ع): (هذا مبيّن للمراد من رواية أبي حمزة ورواية منتخب البصائر ولا إشكال فيه وغيرها مما دل على ان بعد الإمام القائم (ع) إثني عشر مهدياً وإنهم المهديون من أوصياء القائم والقوام بأمره كي لا يخلو الزمان من حجة).

شیخ علی نمازی صاحب کتاب مستدرک سفینة البحار، در گزاره ی یکی از روایاتی که بر ذریه ی امام مهدی (ع) دلالت می کند، می گوید: (این بیانگر مقصود از روایت ابی حمزه و روایت منتخب البصائر می باشد و هیچ اشکالی در آن و غیر آنچه که بر وجود دوازده مهدی بعد از حضرت قائم (ع) که اوصیای ایشان و قائم به امر ایشان هستند، دیده نمی شود، تا زمین و زمان خالی از حجت خدا نباشد).مستدرك سفينة البحار ۱۰ /۵۱۷.

الشيخ علي الكوراني قال في كتابه عصر الظهور: (والاعتقاد بالرجعة وأن لم يكن من ضروريات الإسلام ولا من ضروريات مذهب التشيع بمعنى إن عدم الاعتقاد بها لا يخرج الإنسان من مذهب أهل البيت (ع) ولا عن الإسلام. ولكن أحاديثها تبلغ من الكثرة الوثاقة ما يوجب الأعتقاد بها ويذكر بعضها ان الرجعة تبدأ بعد حكم المهدي (ع) وحكم أحد عشر مهدياً بعده ففي غيبة الطوسي ص۲۹۹ عن الإمام الصادق (ع) قال: (إن منّا بعد القائم أحد عشر مهدياً من ولد الحسين (ع) …).

شیخ علی کورانی در کتاب خود «عصر ظهور» می گوید: (و اعتقاد به رجعت، با این که از ضروریات اسلام و مذهب تشیع نمی باشد به این معنا که عدم اعتقاد به آن انسان را از مذهب اهل بیت (ع) و اسلام، خارج نمی سازد، اما احادیث در این باب به حد وثاقت و وفور دیده می شوند و مستلزم اعتقاد به آن می باشد، و برخی از این روایات ذکر می کنند که رجعت بعد از حکم مهدی (ع) و حکومتداری یازده مهدی بعد از او آغاز می گردد؛ در غیبت شیخ طوسی ص۲۹۹ از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: (همانا از ما بعد از قائم یازده مهدی از فرزندان حسین (ع) خواهند بود).عصر ظهور ص ۳۳۲.

وعن سعد بن عبد الله، عن أبي عبد الله محمد بن أبي عبد الله الرازي الجاموراني، عن الحسين بن سيف بن عميرة، عن أبيه سيف، عن أبي بكر الحضرمي عن أبي جعفر (ع)، قال: قلت له: (أي بقاع الأرض افضل بعد حرم الله عز وجل وحرم رسوله (صلى الله عليه وآله). فقال: الكوفة يا ابا بكر هي الزكية الطاهرة، فيها قبور النبيين المرسلين وغير المرسلين والأوصياء الصادقين، وفيها مسجد سهيل الذي لم يبعث الله نبيا إلا وقد صلى فيه، ومنها يظهر عدل الله، وفيها يكون قائمه والقوام من بعده، وهي منازل النبيين والأوصياء والصالحين).

و از سعد بن عبدالله از ابی عبدالله محمد بن ابی عبدالله رازی جامورانی از حسین بن سیف بن عمیره از پدرش سیف از ابی بکر حضرمی از ابی جعفر (ع) نقل می کند: عرض کردم: (کدامین بقعه از زمین بعد از حرم خدای عزوجل و حرم رسولش (ص) برتر است؟ فرمود: کوفه ای ابابکر آن مکان زکی و طاهر است. در آن قبور انبیاء و مرسلین و غیر مرسلین و اوصیای صادق می باشد، در آن مسجد سهله است که خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد مگر اینکه در آن نماز گزارد و از آن عدل الهی ظهور می کند و در آن قائم و قوام بعد از او حضور می یابند و آن منازل انبیاء و اوصیای صالح می باشد).کامل زیارات ص۷۶.

 

و شریف مرتضی بر روایت فوق، بر جمله ی موجود در آن (قوام بعد از او) و بر روایات مهدیین که بعد از امام مهدی (ع) خلافت و حکومتداری می کنند، نوشت:

(قال الشريف المرتضى (رحمه الله) في المجموعة الثالثة من رسائله ۱۴۵: (أن قلنا بوجود إمام بعده خرجنا من القول بالاثني عشرية، وان لم نقل بوجود إمام بعده أبطلنا الأصل الذي هو عماد المذهب، وهو قبح خلو الزمان من الإمام… يجوز أن يبقى العالم بعده زماناً كثيراً، ولايجوز خلو الزمان بعده من الأئمة ويجوز أن يكون بعده عدة أئمة يقومون بحفظ الدين ومصالح أهله، وليس يضرنا ذلك فيما سلكناه من طرق الإمامة لأن الذي كلفنا إياه وتعبدنا منه أن نعلم إمامة هؤلاء الإثنى عشر، ونبينه بياناً شافياً … ولا يخرجنا هذا القول عن التسمي بالإثني عشرية لأن هذا الاسم عندنا يطلق على من يثبت إمامة اثني عشر إماماً، وقد أثبتنا نحن ولا موافق لنا في هذا المذهب، فانفردنا نحن بهذا الاسم دون غيرنا). انتهى.

شریف مرتضی (ره) در مجموعه ی سوم از رسایل ۱۴۵ خود می گوید: (اگر از وجود امام و خلیفه بعد از حضرت حجت (ع) سخن گوییم، از قول اثنا عشری خارج شدیم و اگر وجود امام بعد از حضرت را نفی کنیم، اصل دین که ستون مذهب است را باطل کردیم و آن قُبح خالی بودن زمان از امام می باشد… جایز است که عالم بعد از ایشان زمان بسیار طولانی امتداد یابد، و خالی بودن زمین و زمان از ائمه بعد از ایشان جایز نیست بلکه باید عده ای از ائمه در این برهه از زمان حضور یابند تا به حفظ دین و مصالح اهل آن بپردازند و این امر در مسلک و طریق امامت، به ما ضرری نمی رساند؛ زیرا آن کس که ما را مکلف ساخت و او را پرستیدیم شناخت امامت دوازده امام را بر ما ملزم ساخت، و آن را با بیان روشن، بیان می کنیم … و این گفته ما را از نامگذاری اثنا عشری خارج نمی سازد؛ زیرا این اسم نزد ما بر کسی اطلاق می شود که امامت دوازده امام را ثابت کند و ما ثابت کردیم و کسی در این راه هم مسیر ما نیست، پس با این نام از دیگران جدا گشتیم).پایان.حاشیه ی کتاب رجعت- محمد مؤمن آستر آبادی ۹۹.

و بسیاری از راویات دیگر که بر حکومتداری مهدیین بعد از امام مهدی (ع) دلالت می کنند و هیج روایتی یافت نمی شود که بر آغاز مستقیم رجعت بعد از وفات امام حجت بن الحسن (ع) دلالت کند، پس هیچ راه گریزی از تقدیم حکم مهدیین بر رجعت وجود ندارد و در این صورت است که از تعارض ها خلاص شده و هرگز در رد روایات اهل بیت (ع) چه روایات مهدیین و چه

رجعت دچار سر در گمی نمی شویم.

در باب رد و انکار و متشابه بودن روایات مهدیین و رجعت لازم به ذکر این مطلب می بینیم: شهید صدر کلام در باب این موضوع را به افزونگی کشانده و حکومتداری ذریه ی امام مهدی (ع) بعد از پدرشان را ثابت کرده و در جایی دیگر به نفی رجعت پرداخته و در تنگنا قرار گرفته و آن نفی امر عقیدتی ثابت همچون رجعت می باشد و طبیعتاً پوشیده بودن امر در مقابل سید صدر (ره) تقصیر او نیست بلکه اقتضاء، مشیت و حکمت پروردگار این چنین بوده که امر نه تنها بر او بلکه بر همگان پوشیده بماند و کسی جز صاحبش آن را نشناسد.

و الحمد لله رب العالمین