Logo

میخواهیم ببینیم کلیت ادله احمدالحسن برای عزیزان اهل کتاب بصورت خلاصه چیست ؟

خلاصه ای از ادله دعوت برای مسیحیان و یهودیان

حقیقت این است که مأموریت خضر(ع)،ایلیا(ع)،عیسی(ع)و محمّد بن حسن المهدی(ع) یکی است و آنها متّحد هستند و هیچ اختلافی بین آنها نیست .

چون خدایشان واحد است و دینشان نیز واحد است و آن تسلیم در ب ا ربر خداوند سبحان و بلند مرتبه است . همه اینها مردم ا ر به طرف خداوند ف ا ر می خوانند و به دستور و فرمان خداوند اقدام به کار می کنند . حقیقتی که بدان ف ا ر می خوانند یکی است و هدف نهایی آنها یکی است و آن قیامت صغری است . و اهدافشان نیز یکی است و آن نشر عدالت و توحید و بندگی خداوند در ر وی زمین است . پس اینان متحدند و هیچ اختلافی در بین اینها نیست ، و هدف و خدایشان یکی است پس باید فرستاده ایشان نیز یکی باشد. و او فرستاده ای از جانب خداوند نیز هست . چون ایشان به فرمان خداوند عمل می کنند . پس نماینده آنها ، نماینده خداوند و جانشین آنها جانشین خداوند در روی زمین است چون آنها جانشینان خداوند در ر وی زمين هستند

و حالا دلایلی را ارائه می دهیم که اینان آنگاه که زمان قیامت صغری و دولت عدالت الهی برسد ، فرستادهای را از جانب خود می فرستند و فقط چند دلیل می آوریم چون تفصیل در این مقام نمی گنجد

در تورات
دوّمین سفر پادشاهان

در باب دوّم : موقعی که خداوند ايليا را در طوفان به آسمان برد .... ایلیا عبایش را گرفت و آن را پیچاند و آن را به آب زد و آب شکافته شد . و این دو به خشکی راه یافتند . و زمانی که از آب عبور کردند ایلیا به یشع گفت : قبل از اینکه من ا ر از تو بگیرند از من چی زی بخواه که ب ا ریت انجام دهم . پس یشع گفت :بگذار که روحت از دو طرف محافظ من باشد . پس ایلیا گفت که درخواست بزرگی کردی . پس اگر موقعی مرا از تو بگیرند ببینی و به درخواستت می رسی وگرنه این چنین نخواهد شد . در حالیکه این دو راه می رفتند و صحبت می کردند ناگهان کاروانی از جنس آتش و اسب فرود آمد و بین این دو جدائی انداخت پس ایلیا در طوفان به آسمان بالا رفت و یشع این صحنه را می دید و او فریاد می زد پدر! پدر ! تو کل ارتش اسرائیل هستى و دیگر او را ندید.

اشعیا

پس پرچمی برای امت بر می افرازد و از دور آنها را فریاد می زند ناگهان آنان به سرعت می آیند در حالیکه در میان آنها شخص از پا افتاده ای وجود ندارد نه چرت می زنند و نه می خوابند نه کمربندشان و نه بند کفششان پاره می شود کسانی که نوک تیرهایشان تیز است و سم اسبهایشان مثل سنگ است جوانانشان مثل طوفان هستند مثل بچه شیر می غرند و به سرعت شکار خود را به چنگ می آرند و آن را آزاد و رها میکنند و در آن روز کسی که بر علیه آنان بشورد نجات نخواهد یافت. باب 5: 26-30

واین ویژگیها یعنی ( نمی خوابند و ... و ... ) ویژگی های اصحاب امام زمان (ع) است همچنانکه در روایات از محمّد (ص) نقل شده است . پس چه کسی پرچم را بر می افرازد ؟ کسی که از مردم بیعت میخواهد و برای امام مهدی (ع) و عیسی (ع) و ايليا (ع) و خضر (ع) انصار و یارانی جمع می کند.

و از تنه یسّی شاخه ای رشد می کند و نیز شاخه ای از اصل تنه آن می روید و روح خداوند ، روح حکمت و فهم ، روح مشورت و قدرت ، روح معرفت و ترس از خداوند در آن فرود می آید . فقط به خاطر دیدن و شنیدن چی زی حکم و قضا وت نمی کند . بلکه در میان فقرا و بینوایان با انصاف و عدالت حکم مي کند . و در روی زمین عدالت را برقرار می سازد و منافقان با فوت دهان وی می میرند و او نیکوکاری و امنیت و آرامش را با خود می آورد . پس گرگ با گوسفند و پلنگ با بزغاله و شیر با گوساله در یک مکان و در کنار هم زندگی می کنند و در هیچ یک از کوههای مقدس ، فساد نمی کنند و کار زشتی را انجام نمی دهند چون زمین از معرفت و شناخت خداوند پر می شود . همچنانکه آب دریا نیز از معرفت و شناخت خداوند پر می شود و در آن روز یسّی پرچمی را برای مردم نصب می کند که مردم بوسیله آن فرا خوانده شوند و در یک مکان بلندی نصب می شود. باب 11: 1-10

این حوادث با قیامت صغری مناسبت دارد و در گذشته اتفاق نیفتاده است و جز در دولت عدالت الهی اتفاق نمی افتد

اما یسّی در تورات معروف است و او پدر داوود (ع) پیامبر خداست و مادر امام مهدی (ع) از نوادگان و از نسل داوود (ع) است . داستان آن بطور خلاصه بشرح ذیل است : وی (مادر امام زمان ع) ملکه ای است که جد وی قیصر روم است . در خواب ، عیسی (ع) و جانشین وی یعنی شمعون الصفا و محمّد (ص) را می بیند و محمّد (ص) او را از حضرت عیسی (ع) برای فرزندش امام حسن عسکری (ع) خواستگاری می کند و عیسی (ع) به شمعون الصفا (سمعان بطرس) می گوید که افتخار بزرگی نصیبت خواهد شد . چون وی ( مادر امام زمان ) از نوادگان شمعون الصفا ( سمعان بطرس ) ، وصی و جانشین عیسی (ع) است . بعد از این خواب ، خوابهای زیادی می بیند و معجزه های زیادی برای وی اتفاق می افتد تا اینکه به خانه امام علی النقی (ع) می رسد و آن حضرت وی را به همسری فرزندش امام حسن عسکری (ع) در می آورد و از او امام محمّد بن الحسن المهدی (ع) متولد می شود . پس امام مهدی (ع) از ناحیه مادری جزء نوادگان اسرائیل ( یعقوب ع ) و از ناحیه پدری از نوادگان محمّد (ص) به شمار می رود . پس اینکه حضرت مهدی (ع) شاخه ای از یسّی ( از نسل یسّی ) است ، درست است همانطوری که این مسأله بر مهدی اوّل از مهدیون دوازده گانه نیز صدق می کند . چرا که او نیز شاخه ای از یسّی است چون او از نوادگان امام مهدی (ع) است و مهدی اوّل ، طبق روایات رسول اکرم (ص) و ائمه (ع) ، اسمش احمد است و فرستاده امام مهدی و وصی و نیز دست راست وی است و اولین کسی است که در آغاز ظهورش ، قبل از اینکه با شمشیر قیام کند به وی ایمان می آورد.

اگر توضیحات بیشتری خواستید به تورات در قسمت اشعیا ، باب های 13, 42, 43, 44, 49, 63, 65, 66 مراجعه کنید که در انجا به خوبی روشن است.

دانیال

باب دوّم : ... تو ای پادشاه منتظر بودی و آنگاه مجسمه ای بزرگ ... . داشتی نگاه می کردی تا اینکه سنگی بی دست به پاهای مجسمه که از آهن و سفال بود برخورد کرد و آن را خرد کرد در آن هنگام آهن ، سفال ، مس ، نقره و طلا با هم خرد شدند و مثل کاهی در بیابان گردیدند و باد آنها را برد و دیگر از آن مجسمه اثری نماند اما آن سنگی که آن مجسمه را از بین برد یک کوه بزرگ گردید و تمام زمین را فرا گرفت. باب 2: 31-36

پس این سنگی که مملکت طاغوت و شیطان را از بین می برد همان فرستاده و جانشینی از سوی امام مهدی (ع) و عیسی و ایلیا و خضر (علیهم السلام) می باشد.

باب هفتم : دانیال جواب داد : در شب خوابی می دیدم که چهار باد آسمانی به دریای بزرگ هجوم بردند * و از دریا چهار حیوان عظیم الجثه با همدیگر سر بر آوردند که با همدیگر فرق داشتند * اولی مانند شیر بود که دو بال عقاب را با خود داشت * داشتم نگاه می کردم تا اینکه دو تا بالش کنده شدند و بر زمین نشست . و مثل انسان بر روی دو پا ایستاد و قلب انسان نیز به او داده شد * و آنگاه حیوانی دیگر شبیه خرس ظاهر شد . با یک طرفش بلند شد و در دهانش سه تا دنده ( استخوان ) بود . پس به او گفتند بایست و گوشت بیشتری بخور * بعد از این حیوان دیگرى مثل پلنگ را دیدم که در پشتش چهار تا بال پرنده بود . و این حیوان چهار سر داشت و پادشاهی میکرد * بعد از این در خواب چهارمین حیوانی که دیدم بسیار عظیم الجثه و قوی بود . و دندان های بزرگی از جنس آهن داشت ، می خورد و له می کرد و بقیه را با پاهایش کوبید و له کرد . و مخالف بقیه حیواناتی بود که قبل از او آمده بودند . و ده تا شاخ داشت . داشتم به شاخ ها می اندیشیدم که ناگهان یک شاخ دیگر که کوچک بود در بین شاخ ها به وجود آمد . و سه تا شاخ اوّلی را از جلو کند . و آنگاه چشمی مثل چشم انسان ودهانی که بوسیله استخوان ها حرف می زد در این شاخ به وجود آمد . می دیدم که تخت سلطنتی به قدیم ایّام مهیا کردند و او بر آن تخت جلوس کرد . لباسش مثل برف سفید و موی سرش مثل پشم پاک بود . و تختش زبانه آتش بود . رودی از آتش جاری شد و از مقابل او هزاران هزار خارج می شدند و به او خدمت می کردند . و ده هزار ده هزار مقابل او می ایستادند . پس دین بر تخت سلطنت نشست و من سفرم را شروع کردم . گاهی صدای کلماتی که آن شاخ آن را بر زبان می ارند توجهم را به خود جلب می کرد . می دیدم که این حیوان عظیم الجثه کشته شد و به آتش سپرده شد . ولی بقیه حیوانات پادشاهی آنان از آنها گرفته شد . ولی تا زمانی به آنها عمر داده شد * در خواب می دیدم که با ابر آسمان یك چیزی مثل انسان به پیش قدیم ایّام آمد و او را به خودش نزدیك کرد . و به وی حكومت ، مجد و عظمت و ملكوت بخشید . تا ملت ها از او اطاعت کنند ، پادشاهی وی ، ابدی است . و ملكوت وی از بین نمی رود * ولی من (دانیال) روحم در بین جسم غمگین گشت * و به یكی از آنهایی که ایستاد بودند نزدیك شدم و حقیقت همه اینها را پرسیدم و او همه اینها را به من تفسیر کرد * و خبر داد آن حیوانات عظیم الجثه چهار پادشاهند و در روی زمین به حكومت می پردازند . امّا قدسیان حكومت را از آنان می گیرند و تا ابد حكومت در اختیار آنهاست . در این حال از وی خواستم حقیقت حیوان چهارمی که متفاوت با بقیه بود و بسیار ترسناك بود و دندانهایش از اهن و ناخنهایش از مس بود . و می خورد و له می کرد . و بقیه را با پاهایش می کوبید . و نیز از وی درباره شاخهای دهگانه که در سرش بود و شاخ دیگری که بوجود آمد و سه شاخ جلوئی افتادند . و اینكه این شاخ چشمی داشت و دهانی که بوسیله استخوانها حرف می زد پرسیدم . در حالیكه داشتم نگاه می کردم و این شاخ با قدسیان می جنگید و به آنها غلبه کرد . تا اینكه قدیم ایّام آمد و این دین را به قدسیان برتر داد . و وقت آن فرا رسید که قدسیان مملكت را بدست بگیرند * در جوابم چنین گفت : اما حیوان چهارم ، مملكت چهارم در روى زمین است که با سائر مملكتها مخالف است ، زمین را می خورد و آن را خرد می کند و می کوبد . و شاخهای دهگانه این مملكت ده پادشاه هستند که حكومت می کنند . و بعد از اینها یك پادشاه دیگر نیز حكومت می کند که مخالف بقیه پادشاهان اوّلیه است . و سه پادشاه اوّلیه را از بین می برد . و فكر می کند که زمان و سنت را می تواند تغییر دهد. برای مدتی حكومت بدست وی می چرخد . پس آنگاه حكومت دین شروع می شود . و قدرت را از وی می گیرند . و وی تا ابد الدهر نابود می شود. و حكومت و قدرت در همه جای این آسمان به مردم مقدس و والا بخشیده می شود . که ملكوت وی ملكوت ابدی و همیشگی است . و همه پادشاهان از وی اطاعت می کنند. باب 7: 2-14

شیری که دو بال دارد اشاره به امپراطوری انگلستان دارد که در اروپا قد علم کرد که سمبل آن شیری است که دو بال دارد . امّا خرس سمبل شوروی است که گوشت زیادی می خورد یعنی مردمان زیادی را کشته است . ولی حیوان چهارم از آهن است و او امپراطوری آمریكاست که با اسلحه و ثروت به همه جای این دنیا تسلط پیدا کرده است اما قدیم ایام همان امام مهدی (ع) و ابن انسان همان عیسی (ع) است كه همانطوریكه دانیال گفته اند آمریكا در آخر در آتش خواهد سوخت (انشاء الله) و امام مهدی (ع) وعیسی و ایلیا (الیاس) و خضر (ع) در قیامت صغری می آیند و آن حساب، عذابی است بر ظالمان . پس آیا عذاب قبل از هشدار(بیم دادن) درست است ؟ پس بیم دهنده كیست ؟

پس باید یك فرستاده ای قبل از ظهور ایشان باشد تا به مردم بیم و بشارت بدهد . این مطالب بصورت اختصار از تورات كافی است…

در انجیل

و ... 6 و جنگها و اخبار جنگها را خواهید شنید ... 15 پس چون مكروه ویرانی را كه به زبان دانیال نبی گفته شده است و در مكان مقدس موجود است ببینید ... 22 ولیكن بخاطر برگزیدگان آنروزها كوتاه خواهد شد ... 27 زیرا همچنانكه برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر می شود ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد ... 29 و نور بعد از مصیبت آن ایام آفتاب تاریك گردد و ماه نور خود را ندهد . متی باب 24

و در این باب ، عیسی (ع) نشانه های قیامت صغری را ذكر می كند همانطوریكه رسول اكرم (ص) و ائمه ذكر كرده اند ، جنگ ، خورشید گرفتگی ، ماه گرفتگی ... مكروه ویرانی (آم ریكا) ... مهّم این است كه وی در آغاز ظهورش از مشرق به سمت مغرب حركت می كند و مشرق نسبت به مكان عیسی در آن زمان عراق مى باشد ، و نوری كه از مشرق خارج شده و در مغرب ظاهر شده ابراهیم است كه از عراق خارج و در سرزمین مقدس ظاهر شده است و عیسی (ع) درباره یوحنا (یحیی) گفته كه او الیاس یا مثل الیاس است . و لیكن حال به شما می گویم كه الیاس آمده است و او را نشناختند بلكه آنچه خواستند با وی انجام دادند . و همانطور پسر انسان نیز از ایشان آزار و اذیت خواهد دید انگار شاگردان دریافتند كه درباره یحیی طاهر كننده بدیشان سخن می گفت. متی باب 17: 12-13

عیسى (ع) درباره یوحنا مى گوید : اگر خواستید قبول كنید این همان ایلیاست ، هر كه گوش شنوا دارد بشنود. متی باب 11: 14-15

بنابراین فرستاده ای كه امام مهدی (ع) و آنهائى كه با او هستند (عیسی و ایلیا و خضر) می فرستند از عراق خارج می شود ، و ممکن است که به خروج او خروج عیسی (ع) گفته شود همانطوریكه خروج یوحنا در یك مرحله مشخص بیانگر خروج ایلیا بود. و ممكن است كه این فرستاده از ملت دیگری باشد .

همانطوریكه عیسی (ع) فرمود :

پس به شما می گویم كه ملكوت خداوند از شما گرفته مى شود و به امتی كه به ثمره اش اعتقاد مى یابد عطا خواهد شد. متی باب 21: 43

و عیسی (ع) فرمود: لذا شما نیز حاضر باشید زیرا در ساعتی كه گمان نمی برید پسر انسان می آید * پس آن غلام امین و دانا كیست كه آقایش او را تعیین كرده تا بر بنده هایش طعام (یا همان علم و معرفت و حكمت) دهد * در این حال خوشا به حال آن غلامی كه چون آقایش آید او را در چنین كار مشغول یابد . متی باب 24: 44-46

پس این غلام امین و داناكیست ؟ جز فرستاده امام مهدی (ع) و عیسی و ایلیا و خضر (ع) چه كسی می تواند باشد ؟

عیسی (ع) فرمود:

 حال نزد فرستنده خود می روم و كسی از شما از من نپرسد كه كجا می روی ولیكن چون این را به شما گفتم دل شما از غم پر شده است و من به شما راست می گویم كه رفتن من برای شما مفید است زیرا اگر نروم تسلی دهنده نزد شما نخواهد آمد و لیكن اگر بروم او را نزد شما می فرستم و چون او آید جهان را بخاطر گناه توبیخ و سرزنش خواهد كرد و بر عدالت و داوری ملزم خواهد نمود امّا بر گناه زیرا كه به من ایمان نمی آورند امّا بر عدالت از آن سبب كه نزد پدر خود می روم و دیگر مرا نخواهید دید امّا بر داوری از آن رو كه بر رئیس این جهان حكم شده است. یوحنا باب 16: 5-11

پس این تسلی دهنده كه فرستاده می شود كیست ؟ و این فردی كه اهل جهان را بخاطر گناهانشان و تكذیب انبیاء و رسولان و قتل آنان و نپذیرفتن حقیقت انبیاء و وصیتهایشان و بی حرمتی به رئیس این جهان (امام مهدی ع) سرزنش و توبیخ می كند کیست ؟

 عیسی (ع) فرمود:

و بسیار چیزهای دیگرى دارم كه به شما بگویم ولي طاقت تحمّل آن را ندا رید ولیكن زمانى كه این روح حق باز آید شما را به حق راهنمائى مى كند زیرا كه از خود حرفى نمى زند بلكه به آنچه شنیده است سخن خواهد گفت و از امور آینده به شما خبر خواهد داد او مرا جلال خواهد داد زیرا از آنچه كه مال من است خواهد گرفت و به شما خبر خواهد داد. یوحنا باب 16: 12-14

و از ابو عبد الله (ع) روایت شده كه فرمود: 

علم بیست و هفت حرف دارد و همه آن چیزی كه انبیاء آوردند دو حرف است . مردم تا امروز جز دو حرف از علم چی زی نمی دانند . پس اگر قائم ظهور كند بیست و پنج حرف دیگر علم نیز ظاهر می شود و آن را در بین مردم منتشر می كند و این دو حرف نیز به آن می پیوندد تا بیست و هفت حرف علم در بین مردم پخش شود . بحارالانوار ج 52 ص 336

و آن ده شاخ كه دیدی ده پادشاه هستند که هنوز سلطنت نیافته اند بلکه یک ساعت با وحش چون پادشاهان قدرت می یابند * این پادشاهان رای واحدی دارند و قدرت و قوت خود را به وحش می دهند * ایشان با بره می جنگند ولی آن بره پیروز مي گردد چون او پادشاه پادشاهان است و كسانی كه با او هستند خوانده شده و برگزیده و امین هستند. مکاشفه باب 17: 12-14

بره ای که پادشاهان را مغلوب می کند قائم یعنی احمد (ع) است که پادشاه پادشاهان است سپس فرشته ای دیگر دیدم كه از آسمان نازل شد كه قدرت عظیمی داشت و زمین از جلال او نورانی گشت * با صدایی كه شدت عظیمی داشت فریاد كشید سقوط كرد سقوط كرد بابل عظیم (عراق) و مسكنی شد برای شیطان سفتان و پناهگاهی شد برای هر روح خبیث و كلیه پرندگان نجس ... * و تجار زمین از نعمت آن بهره مند گشتند * سپس ندای دیگری رسید كه از آن خارج شوید ای قوم من تا شما نیز با گناهان آنها آمیخته نشوید و از بلاهای آن آسوده باشید. مکاشفه باب 18: 1-4

شادی و وجد نماییم و او را تمجید کنیم زیرا که نکاح بره رسیده است و عروس (سلطنت) او خود را حاضر کرده است * و به او داده شد که لباس پاک و روشن خود را بپوشاند زیرا که آن لباس عدالتهای مقدسین است * و مرا گفت بنویس خوشا به حال کسانی که به میهمانی نکاح بره دعوت شده اند و نیز مرا گفت که این است کلام راست خدا. مکاشفه باب 19: 7-9

و این دعوت شدگان همان انصار عیسی و ایلیا و امام مهدی (ع) هستند

فكرمی كنم توضیحاتی كه دادم هر چند مختصر بود ولی برای كسی كه طالب حق وحقیقت است كافی باشد اگر توضیحات بیشترى خواستید در مکاشفه (رویای) یوحنا لاهوتی مطالب بسیاری برای كسی كه طالب حقیقت است وجود دارد و من جهت اختصار از آوردن آن صرف نظر می کنم

و در آخر نصیحت من به شما این است كه در این سخنان اندیشه كنی ..... در تورات آمده است با تمام وجودت به من اعتماد كن و به فهم و اندیشه خود اعتماد مكن مرا بشناس و من راه را به شما نشان خواهم داد، خود را حكیم مپندار ، مرا گرامی بدار و خودت را برای سخنانم آماده كن.