Logo

میخواهیم به بررسی نکاتی در مورد برده داری برای مسیحیان عزیز بپردازیم

چرا در اسلام برده داری وجود داره؟

آیا اسلام برده داری رو پدید آورد؟
علت این عمل چی هست؟
به برکت روشنگری امام احمد الحسن نکاتی رو اینجا مرور می‌کنیم

در گفتگو با یک مسیحی، هنگامی که مسیحی از پاسخ درمانده شد، معمولا به اشکالاتی بی ربط که دربارۂ بحث نیست روی میاره، یکی از اون اشکالات وجود «برده داری» در اسلام هست.

 اگر به قضیه مسلط بشیم، جواب این اشکال رو به راحتی میتونیم ارائه کنیم.

هر زمان و مکان و وضعیت اجتماعی، حالی متناسبِ با خودش رو داره.
وقتی قرآن نازل شد، برده داری و لوازم اون یک امر اجتماعی در سراسر جهان بود، قرآن چکار کرد؟ برخی محدودیت ها و قوانینی وضع کرد که باعث بشه که این ستم کم بشه و در آینده به پایان برسه.
و لازم هستش تا مطالعه ای بر تاریخ معاصر داشته باشیم، بعد از اون هر انسانی میتونه متوجه بشه که عمر برده داری توی آمریکا و بیشتر کشورهای جهان تا چندی پیش تموم نشده بود و حتی بردگان، از اون مقدار ملاطفتی که اربابان سفید پوست و دیگران با حیوانات اهلی دست پروردشون داشتند، محروم بودند.

همچنین، کسی که به «زیست شناسی تکاملی» آگاهی داشته باشه، متوجه میشه که برده داری و بھره کشی جنسی دو راهبرد از راه های تکامل هستند و هر حیوانی که فرصتی برای یکی از این دو راهبردها بدست بیاره، اون رو از دست نمیده، چون ژن هاش اون رو به این اعمال وادار میکنه؛ تلاش جوامع مورچه برای برده‌ داری، مثالی برای این امر هست و بھره کشی فاخته از بقیه پرندگان برای نگھداری از جوجه هاش و کشتن جوجه های اونها هم نمونه آشکار اونه و مثال ها زیاده... پس برده داری و بھره کشی جنسی راهبردهای تکاملی هستند. و باید بدونیم که هوموساپینس فرایند سوء استفاده رو در طول تاریخش انجام داده، تقریبا تا چند وقت پیش؛ یعنی آمریکا، که بدترین راه های برده داری در اونجا انجام میشد و فقط به سوء استفاده کردن بسنده نمیکردن، بلکه شکنجه و حقوقشون رو پایمال میکردن.

اما اسلام به عنوان یک دین، برده داری رو پدید نیاورد، بلکه با دنیایی روبرو بود که برده داری بیش از هزار سال قبل در اون وجود داشت و همۀ کشورهای جهان یا جوامع هوموساپینس در جنگ هاشون از اون استفاده میکردن و یک امر معین و بدیهی بود.
باید به این نکته دقت کرد که برای لشکر اسلامی مقدور نبود که از اون کوتاه بیاد، به این خاطر که کوتاه اومدن از اون یعنی زیان و از بین رفتن فوری؛ چرا؟
اگر رُقَبات بفھمن که تو از روشی که اونها برای پیروزی به کار میبرن استفاده نمی‌کنی، هرگز از تو نمیترسن و عقب نمیکِشن و تو رو با صلح ترک نخواهند کرد.

در قرآن میخونیم: 

(و اگر عقوبت كرديد، همان گونه كه مورد عقوبت قرار گرفته‏‌ايد، به عقوبت رسانيد؛ و اگر صبر كنيد البته آن براى شكيبايان بهتر است‏) [نحل: ۱۲۶]

پیامبر اسلام تلاش کردند که نسبت به آزار، جایگزین «شکیبایی» رو استفاده کنند، ایشون اسیران «بدر» رو آزاد کردند و اونا رو به عنوان برده نگرفتند؛ و این عملی روشن که کاملاً مخالفِ کار افرادی بود که در اون زمان، به حق امثال این افراد میکردن. ولی آیا طرف مقابل، این برخورد رو با تو انجام میده؟!
اگر همون طور که در اون زمان اتفاق می‌افتاد، پاسخ خیر هست، تا چه مقداری برای تو امکان پذیره که به این سو حرکت کنی و باقی موندن و ادامه رو ضمانت کنی؟!
در حقیقت، این مسئله در یک راه حل منحصر هست؛ اینکه کاری رو که امکان پذیره و در محدودۀ اون شرایط و محیط حیوانی سخت بود، انجام بدی که بر عقل‌های هوموساپینس، در اون زمان چیره شده بود.

راه حلی برای اسلام جز نظام‌مند کردنِ این برده‌داری، به شکلی که با گذشتن زمان، از بین می‌رفت و از اون بیزار می‌شدن، نبود؛ اسلام، بین فرد آزاد و برده، مقابل خدا و در ارزش انسانی اونها تساوی ایجاد کرد و اسلام، احسان و نیکی به برده و آزاد کردن اون رو از بهترین ابزارهای نزدیک شدن به سوی خدا قرار داد، تا قانون‌هایی که لازمه‌اش اینه که با گذشتن زمان، از سوءاستفاده بدنی یا جنسی، بیزار می‌شدن و بدشون میومد؛ و اون رو مسئله‌ای رد شده و غیرقابل پذیرش می‌شمرد.
و بی‌شک این احکام اسلامی که در جهان و بین مردم منتشر شد، در پذیرش هوموساپینس به تحریم برده‌داری و بازداری از اون به صورت آهسته و به مروز زمان، بر این زمین پیش قدم بوده.
توضیح: استفاده از لفظ هوموساپینس بجای انسان، با منظور خاصی بوده تا به جنبۀ ژنتیکی و حیوانی او اشاره بشه که او رو به برده‌داری یا سوءاستفاده از هر دو نوع اون، جنسی و کار کِشیدن، می‌کِشونه.

سلام و درود بر سرور ما و عزیز در قلوب ما و پدر مهربان و دلسوز و معلم دانای ما احمد الحسن که این خلاصه هایی از توضیحات ایشون بود که امیدوارم این خلاصه تونسته باشه کار شما رو راحت تر کرده باشه؛ در ادامه چند نکته رو هم ان شاءالله ارائه می‌کنیم:

در کتاب مقدس برده داری نفی نشده و حتی قوانینی دربارۂ برده ها وجود داره و میبینیم که فرمان به اسیر کردن زنان داده شده، اما لازم هست که توجه کنیم که طبق اعتقاد مسیحیان، خدای عهد قدیم همون خدای عهد جدید هست؛ پس احکام از سوی خدا صادر شدند.
اما اگر یک مسیحی تثلیثی بگه این فرمان رو پدر صادر کردن نه عیسی، میگیم: آیا پدر طبق اعتقاد شما خدا نیست؟ اگر هست پس بحثی باقی نمیمونه (دقت داشته باشیم که طبق اعتقادشون پدر و پسر ذات واحد دارند، آیا میخوان برخلاف عقیدشون بگن که عیسی و پدر هم ذات نیستند؟ مثلا پدر خشن تر هست و پسر مهربونه و با هم اختلاف سلیقه دارند؟ اینطوری که دارند تمایز رو اثبات میکنند و عقیدۂ تثلیث خودشون رو هم حتی نقض میکنند! و از اونجا که طبق کتاب مقدس خدا واحد هست و این احکام از سوی پدر (خدا) هست، در نتیجه هر منصفی میگه فقط پدر الوهیت مطلق داره و الوهیت مطلق عیسی نیز منتفی هست، در نتیجه سر خم کردن مقابل حق بهترین واکنش اونهاست).
اما اگر طرف مقابل، مسیحیِ تثلیثی نباشه باز در بحث مشکلی نداریم، چون باور داره این احکام، احکامِ خدا هست، همون خدا یا پدر، که عیسی دربارۂ او فرمود:

 (پدر بزرگتر از من است.)(یوحنا ۱۴: ۲۸)، (از آسمان نزول کردم نه تا به اراده خود عمل کنم، بلکه به اراده فرستنده خود.)(یوحنا ۶: ۳۸)، (خوراک من آن است که خواهش فرستنده خود را به عمل آورم و کار او را به انجام رسانم.)(یوحنا ۴: ۳۴)، (زآنرو که من از خود نگفتم، لکن پدری که مرا فرستاد، به من فرمان داد که چه بگویم و به چه چیز تکلم کنم.) (یوحنا ۱۲: ۴۹).

به این آیات از کتاب مقدس توجه کنید:
 (۱۱ و اگر تو را جواب صلح بدهد، و دروازه‌ها را برای تو بگشاید، آنگاه تمامی قومی که در آن یافت شوند، به تو جزیه دهند و تو را خدمت نمایند. ۱۲ و اگر با تو صلح نکرده، با تو جنگ نمایند، پس آن را محاصره کن. ۱۳ و چون یهُوَه، خدایت، آن را به دست تو بسپارد، جمیع ذکورانش را به دم شمشیر بکش. ۱۴ لیکن زنان و اطفال و بهایم و آنچه در شهر باشد، یعنی تمامی غنیمتش را برای خود به تاراج ببر، و غنائم دشمنان خود را که یَهُوَه خدایت به تو دهد، بخور ۱۵ به همه شهرهایی که از تو بسیار دورند که از شهرهای این امتها نباشند، چنین رفتار نما.) (تثنیه، فصل ۲۰).

 (۱۰ چون بیرون روی تا با دشمنان خود جنگ کنی، و یهُوَه خدایت ایشان را به دستت تسلیم نماید و ایشان را اسیر کنی، ۱۱ و در میان اسیران زن خوب صورتی دیده، عاشق او بشوی و بخواهی او را به زنی خود بگیری، ۱۲ پس او را به خانۀ خود ببر و او سر خود را بتراشد و ناخن خود را بگیرد. ۱۳ و رخت اسیری خود را بیرون کرده، در خانۀ تو بماند، و برای پدر و مادر خود یک ماه ماتم گیرد، و بعد از آن به او درآمده، شوهر او بشو و او زن تو خواهد بود.)(تثنیه، فصل ۲۱).

 (۱ و خداوند موسی را خطاب کرده، گفت: ۲ «انتقام بنی اسرائیل را از مدیانیان بگیر، و بعد از آن به قوم خود ملحق خواهی شد.» [...]  ۲۵ و خداوند موسی را خطاب کرده، گفت:  ۲۶ «تو و العازار کاهن و سروران خاندان آبای جماعت، حساب غنایمی که گرفته شده است، چه از انسان و چه از بهایم بگیرید.  ۲۷ و غنیمت را در میان مردان جنگی که به مقاتله بیرون رفته‌اند، و تمامی جماعت نصف نما.

 ۲۸ و از مردان جنگی که به مقاتله بیرون رفته‌اند زکات برای خداوند بگیر، یعنی یک نفر از پانصد چه از انسان و چه از گاو و چه از الاغ و چه از گوسفند.  ۲۹ از قسمت ایشان بگیر و به العازار کاهن بده تا هدیۀ افراشتنی برای خداوند باشد.  ۳۰ و از قسمت بنی اسرائیل یکی که از هر پنجاه نفر گرفته شده باشد چه از انسان و چه از گاو و چه از الاغ و چه از گوسفند و چه از جمیع بهایم بگیر، و آنها را به لاویانی که ودیعت مسکن خداوند را نگاه می‌دارند، بده.»  ۳۱ پس موسی و العازار کاهن برحسب آنچه خداوند به موسی امر فرموده بود، عمل کردند.

 ۳۲ و غنیمت سوای آن غنیمتی که مردان جنگی گرفته بودند، از گوسفند ششصد و هفتاد و پنج هزار رأس بود.  [...]  ۳۵ و از انسان از زنانی که مرد را نشناخته بودند، سی و دو هزار نفر بودند.  ۳۶ و نصفه‌ای که قسمت کسانی بود که به جنگ رفته بودند، سیصد و سی و هفت هزار و پانصد گوسفند بود.

 ۳۷ و زکات خداوند از گوسفند ششصد و هفتاد و پنج رأس بود.  [...]  ۴۰ و مردمان شانزده هزار و از ایشان زکات خداوند سی و دو نفر بودند.  ۴۱ و موسی زکات را که هدیۀ افراشتنی خداوند بود به العازار کاهن داد، چنانکه خداوند به موسی امر فرموده بود.

 ۴۲ و از قسمت بنی اسرائیل که موسی آن را از مردان جنگی جدا کرده بود،  ۴۳ و قسمت جماعت از گوسفندان، سیصد و سی و هفت هزار و پانصد راس بود.  [...]  ۴۶ و از انسان، شانزده هزار نفر.  ۴۷ و موسی از قسمت بنی اسرائیل یکی را که از هر پنجاه گرفته شده بود، چه از انسان و چه از بهایم گرفت، و آنها را به لاویانی که ودیعت مسکن خداوند را نگاه می‌داشتند، داد، چنانکه خداوند به موسی امر فرموده بود.)(اعداد، فصل ۳۱).

 (۱ و این است احکامی که پیش ایشان می‌گذاری: ۲ اگر غلام عبری بخری، شش سال خدمت کند، و در هفتمین، بی‌قیمت، آزاد بیرون رود. ۳ اگر تنها آمده، تنها بیرون رود و اگر صاحب زن بوده، زنش همراه او بیرون رود. ۴ اگر آقایش زنی بدو دهد و پسران یا دختران برایش بزاید، آنگاه زن و اولادش از آن آقایش باشند، و آن مرد تنها بیرون رود. ۵ لیکن هرگاه آن غلام بگوید که هرآینه آقایم و زن و فرزندان خود را دوست می‌دارم و نمی‌خواهم که آزاد بیرون روم، ۶ آنگاه آقایش او را به حضور خدا بیاورد، و او را نزدیک در یا قایمۀ در برساند، و آقایش گوش او را با درفشی سوراخ کند، و او وی را همیشه بندگی نماید. ۷ اما اگر شخصی، دختر خود را به کنیزی بفروشد، مثل غلامان بیرون نرود. ۸ هرگاه به نظر آقایش که او را برای خود نامزد کرده است ناپسند آید، بگذارد که او را فدیه دهند، اما هیچ حق ندارد که او را به قوم بیگانه بفروشد، زیرا که بدو خیانت کرده است. ۹ و هرگاه او را به پسر خود نامزد کند، موافق رسم دختران با او عمل نماید. ۱۰ اگر زنی دیگر برای خود گیرد، آنگاه خوراک و لباس و مباشرت او را کم نکند. ۱۱ و اگر این سه چیز را برای او نکند، آنگاه بی‌قیمت و رایگان بیرون رود) (خروج، فصل ۲۱).

 (۲۰ «و اگر کسی غلام یا کنیز خود را به عصا بزند، و او زیر دست او بمیرد، هرآینه انتقام او گرفته شود.  ۲۱ لیکن اگر یک دو روز زنده بماند، از او انتقام کشیده نشود، زیرا که زرخرید اوست.)(خروج، فصل ۲۱).

 همچنین، همونطور که امام احمد الحسن علیه السلام اشاره فرمودند، ارتباط اسلام با بردگی، ارتباط تنظیم و ترتیب حقوق بنده و قراردادن کفاره هایی برای آزاد کردنِ اونها و تشویق جامعه، نسبت به آزادی اونهاست؛ اسلام، بردگی رو تشریع و قانون گذاری نکرد و نسبت به اون، تشویق نکرد، بلکه قوانینی قرار داد که در به پایان رساندن و اتمام اون، در اون زمان سهم و نقشی داشت؛ و این نهایت مسئله ای هست که در اون زمان، میتونست انجام بشه.
 در اسلام قوانینی قرار داده شد که برخلاف جریان حاکم در جهان بود و اون احسان به بردگان بود؛ قانونی که حدود ۱۴۰۰ سال پیش ایجاد شد در حالی که آمریکایی های سفید پوست و اروپایی ها تا چندی پیش به بردگان ستم روا می داشتند.
این موارد برخی دستورها و تشویق ها در اسلام در خصوص آزاد سازی برده ها هستند:

 (و خدا را بپرستيد، و چيزى را با او شريك مگردانيد؛ و به پدر و مادر احسان كنيد و دربارۂ خويشاوندان و يتيمان و مستمندان و همسايه خويش و همسايه بيگانه و همنشين و در راه‌مانده و مالک شدۂ دست های راست شما («ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ»: بردگان)، كه خدا كسى را كه متكبر و فخرفروش است دوست نمى‌دارد)(سورۀ نساء، آیۀ ۳۶).

 (خداوند شما را به سبب سوگندهای لغوتان بازخواست نخواهد کرد ولی به سبب، شکستن سوگندهايی که به قصد می خوريد، بازخواست می کند و کفاره آن اطعام ده مسکين است از غذای متوسطی که به خانواده خويش می خورانيد يا پوشيدن آنها يا آزاد کردن يک بنده، و هر که نيابد سه روز روزه داشتن اين کفاره قسم است ، هر گاه که قسم خورديد به قسمهای خود وفا کنيد خدا آيات خود را برای شما اينچنين بيان می کند، باشد که سپاسگزار باشيد.)(مائده: ۸۹).

 ( آنهايی که زنانشان را ظهار می کنند، آنگاه از آنچه گفته اند پشيمان می شوند، پيش از آنکه با يکديگر تماس يابند، بايد بنده ای آزاد کنند اين پندی است که به شما می دهند و خدا به کارهايی که می کنيد آگاه است.)(مجادله: ۳).

 محمد بن علی بن حسین به اسنادش از حماد از حلبی از ابی عبد الله ع فرمود: برای مرد مستحب می باشد که شب عرفه و روز عرفه به سوی خدا تقرب جوید بواسطه عتق (آزاد سازی برده) و صدقه.
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: يُسْتَحَبُّ لِلرَّجُلِ أَنْ يَتَقَرَّبَ إِلَى اللَّهِ عَشِيَّةَ عَرَفَةَ وَ يَوْمَ عَرَفَةَ بِالْعِتْقِ وَ الصَّدَقَةِ. (وسائل الشیعه، کتاب العتق، باب ۲ (تأکد إستحباب العتق عشیة عرفة و یومها)، حدیث ۱.)
 «محمد بن حسن» به اسنادش از «حسین بن سعید» از «ابن ابی عمیر» از «معاویه پسر عمار» و «حفص بن بختری» از «ابی عبدالله جعفر بن محمد» ع، همانا او فرمود: دربارۂ آن مرد که برده آزاد می کند، فرمود: خدای عزّ و جلّ، بخاطر تمام عضوی از او، عضوی از جهنم آزاد می کند.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ وَ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع أَنَّهُ قَالَ: فِي الرَّجُلِ يُعْتِقُ الْمَمْلُوكَ قَالَ يُعْتِقُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِكُلِّ عُضْوٍ مِنْهُ عُضْواً مِنَ النَّارِ الْحَدِيثَ. (وسائل الشیعه، کتاب العتق، باب ۱ (استحبابه)، حدیث ۱.).

باديه نشينى بسوی پيامبر (صلى الله عليه و آله) آمد، پس عرض كرد: اى پيامبر خدا! عملى به من بياموز تا با انجام آن به بهشت روم، فرمود: سؤالى كوتاه، امّا مهم پرسيدى. بنده آزاد كن و برده رها نما. پس (باديه نشين) گفت: مگر اين دو، يكى نيست؟ فرمود: نه؛ آزاد كردن بنده، آن است كه خودت به تنهايى بنده اى آزاد كنى و رها نمودن برده آن است كه در بهاى آزادى او هميارى كنى، و به خويشاوندِ ستمگرت مهربانى و نيكى كن، اگر اين نشد، پس گرسنه اى را سير كن و تشنه اى را آب ده، و امر به معروف و نهى از منكر كن، پس اگر اين را هم نتوانستى، زبانت را جز از خير و خوبى فرو بند.
 


وروى مرفوعا عن البراء بن عازب قال: جاء اعرابى إلى النبى (صلى الله عليه وآله) فقال: يا رسول الله علمنى عملا يدخلنى الجنة، قال: ان كنت اقصرت الخطبة لقد اعرضت المسألة اعتق النسمة وفك الرقبة فقال: اوليسا واحدا؟ قال: لا، عتق الرقبة ان تتفرد بعتقها، وفك الرقبة ان تعين في ثمنها، والفئ على ذى الرحم الظالم، فان لم يكن ذلك فأطعم الجائع، واسق الظمآن، وامر بالمعروف وانه عن المنكر، فان لم تطق ذلك فكف لسانك الامن خير. (تفسير نور الثقلين، جلد: ۵  صفحه: ۵۸۳)

ختم کلام دربارۂ برده داری
۱) اسلام برده داری رو بوجود نیاورد.

۲) در زمان ظهور اسلام، حتی بیش از هزار سال قبل از اون، برده داری یک عمل رایج بود.

۳) در زمان ظهور اسلام، همه حاکمیت ها برده می گرفتند.

۴) برده داری و بهره کشی جنسی دو راهبرد از راه های تکامل هستند و هر حیوانی وقتی فرصت یک کدومشون رو بدست بیاره، از دستش نمیده، چون ژن هاش واداراش میکنند، و هوموساپینس ها هم مستثنی نیستند.

۵) اسلام سعی کرد تا جایی که ممکن هست ضربات محکمی رو به برده داری وارد کنه، از جمله احسان به بردگان و تشویق به آزادی اونها و ... ، حتی پیامبر اسلام، اسیران بدر که قصد نابودی ایشون رو داشتند، برده نگرفتند و آزادشون کردند.

۶) برای اسلام ممکن نبود در اون وضع که دشمنان در کمین بودند و همیشه در صدد نابودی دین خدا و پیروان دین خدا بودند، از این کار دست بکشه، چون رقیبان که از محبت بی بهره بودند، اگر میدیدن که اسلام به طور کامل از این کار دست کشیده، طمع میکردند و نمیترسیدن و به خودشون جرات حمله ور شدن میدادن چون قطعا این رو بهترین فرصت برای خودشون میدونستن، پس اسلام تا جایی که ممکن بود با حکمت، ضرباتی اساسی بر پیکرۂ برده داری وارد کرد.
۷) و در انتها لازم هست که به مسیحیان یادآوری کنیم که در کتاب مقدس ما نمونه هایی از فرامین الهی رو در به غنیمت گرفتن زنان میتونیم ببینیم، مثلا در تثنیه، فصل های ۲۰ و ۲۱، اعداد، فصل ۳۱ یا احکامی در خصوص بردگان رو در خروج، فصل ۲۱ میتونیم مشاهده کنیم؛ یعنی خدایی که مسیحیان بهش اعتقاد دارند و کتاب مقدسشون، برده داری رو از اساس تحریم نکرده و نگفته برده نداشته باشین.
پس مسیحیان با ایراد گرفتن از اسلام، دارند از خدایی که بهش معتقدند ایراد میگیرن و لازم هست که انصاف پیشه کنند و دست از تعصب بردارند و تفکر و تدبر کنند.