Logo

میخواهیم راجب محوریت بحث مصلوب برای عزیزان مسیحی از عهدین نکاتی رو یادآوری کنیم

همونطور که میدونید مسیحیان معتقدند که عیسی همون شخص به صلیب کشیده شده بود و او بود که متحمل رنج و عذاب شد.

اما آیا واقعا چنین اتفاقی افتاد؟ آیا عیسی متحمل رنج و عذاب شد؟
توی انجیل یوحَنّآ، فصل ۱۳ آیه ۳۷، میخونیم:

(پِطرُس بدو گفت: ای آقا برای چه الان نتوانم از عقب تو بیایم؟ جان خود را در راه تو خواهم نهاد.) در حقیقت پطرس با سخنش، داوطلب فدا شدن به جای عیسی شد....

و در آیه بعد می‌بینیم که عیسی از پطرس درخواست میکنه که به جای او فدا بشه یا به پطرس اینطور پاسخ میده: 

{آيا جان خود را در راه من می‌نهی؟}

عیسی این پرسش رو اینطور پاسخ می‌ده که پطرس توانایی چنین عملی رو نداره:

{آمین آمین به تو میگویم تا سه مرتبه مرا انکار نکرده باشی، خروس بانگ نخواهد زد.}

نکته مهمی که نباید ازش غافل شد اینه که سخن عیسی اینطور نبود که بگه: ای پطرس، درست نیستش تو به جای من فدا بشی، یا حتما من باید به صلیب کشیده بشم، یا هر پاسخ دیگه ای؛ جز اینکه تو توانایی این مهم رو نداری!
و توجه کنین که اونا دنبال عیسی بودن، نه پطرس! و تا زمانی که پطرس شبیه عیسی نشده باشه، او رو نمی‌گیرن.

اگر پطرس و حواریون این توانایی رو ندارن تا جون خودشون رو به خاطر عیسی بدن و به صلیب کشیده شدن رو تحمل کنن، آیا خدا هیچ کس دیگه ای نداره که این وظیفه‌ی مهم رو انجام بده؟ اون هم پس از دعای عیسی؟

بله درست شنیدین! عیسی از خدا می خواست که مصلوب نشه، در انجیلِ لوقا، فصلِ ۲۲، آیات ۴۱ تا ۴۲ میخونیم:

{و او از ایشان به مسافت پرتاپ سنگی دور شده، به زانو درآمد و دعا کرده، گفت: * ای پدر اگر بخواهی این پیاله را از من بگردان، لیکن نه به خواهش من بلکه به اراده تو.}

حالا این سوال پیش میاد که آیا ممکنه دعای عیسی اجابت نشده باشه؟

جواب مسیحیان چیه؟ ما میگیم محال هست که دعاش مورد پذیرش قرار نگرفته باشه! توی انجیل متی، فصلِ ۲۱، آیه ۲۲، سخنی از عیسی رو میخونیم که فرمود:

 {و هر آنچه با ایمان به دعا طلب کنید، خواهید یافت.}

با توجه به آیه پیشین و زندگی و خدمت و ایمان عظیم عیسی، میگیم این محاله که دعای عیسی مستجاب نشده باشه!

حتی طبق کتاب بسیاری از اشخاص دعاشون مستجاب شد، چگونه عقل میپذیره که دعای یک شخصیت عظیم مثل عیسی مستجاب نشده باشه؟

شاید بازم یکی بپرسه: از کجا باید مطمعن بشیم که دعای عیسی مستجاب شده و همونی نیستش که مصلوب شده؟

در حقیقت همونطور که گذشت، استجابت دعای عیسی بخاطر جایگاه بلندش نزد خدا، قطعی هست.

اما برای اینکه سوال کننده مطمعن بشه، میگیم: کمی عقبتر به دعای عیسی پرداخته شد و مشخص شد که علاقه نداشت مصلوب بشه؛ حالا اگر بدونید که شخصِ به صلیب کشیده بر خلاف عیسی با کمال میل مأموریت به صلیب کشیده شدن رو پذیرفته بود، آیا باز هم میشه قبول کرد که این دو یک هستند؟؟

شخص مصلوب شده، طبق انجیل یوحنا، فصل ۱۸ آیه ۱۱ گفت:

{آیا جامی را که پدر به من داده است ننوشم؟}

این سخن رو با اون سخن عیسی مقایسه کنید که طبق انجیل لوقا عرقش مثل قطرات خون بر زمین میریخت و به سوی پدر خواهش میکرد که مصلوب نشه!!

پس عیسی و مصلوب دو شخصیت متفاوت هستند، یکی تحمل مصلوب شدن رو نداشت یعنی عیسی، یکی تحمل مصلوب شدن رو داشت، یعنی شخصیتی که پر رمز و راز بوده....

اما شواهدی که نشون میده عیسی مصلوب نشد، فقط محدود به این موارد نیست، بر طبق انجیل، عیسی پادشاه یهود بود در حالی که شخصیتِ به صلیب کشیده شده نمی پذیره که بگه پادشاه یهود هست!

به طور مثال بر طبق انجیلِ مَتّآ، فصلِ ۲۷، آیه ۱۱ میبنیم که در مقابل این پرسش که {آيا تو پادشاه يهود هستی؟} اقرار نکرد! بلکه گفت: {تو می‌گويی!} این پاسخ هر انسان آزاد اندیشی رو به فکر فرو میبره که چرا مصلوب چنین سخنی رو بیان داشت؟؟! پاسخی غریب و شگفت آور!

و جالب اینه که بدونید، مصلوب اقرار کرد که از اهل زمین در اون زمان نیستش!! بلکه برای انجام مأموریتی در اون فرود اومده، یعنی بخاطر فدا شدن برای عیسی!

بر طبق انجیل یوحَنّا، فصلِ ۱۸، آیه ۳۶ سخن مصلوب رو میخونیم که گفت:

{پادشاهیِ من متعلق به این جهان نیست. اگر پادشاهیِ من از اين جهان می‌بود، خادمان من می‌جنگیدند تا به يهود تسليم نشوم. ولی اكنون پادشاهی من از اینجا نيست.} 

در حقیقت این کلام مصلوب نشون میده که این شخص همون عیسی که پادشاه یهود بوده، نیست!

و یکی از دلایل دیگه ای که اثبات میکنه مصلوب،  عیسی نیست اینه که او مریم، مادرِ عیسی رو با عبارتِ «ای زن» خطاب کرد!

در انجیلِ یوحَنّا، فصلِ ۱۹، آیاتِ ۲۵ تا ۲۷ میخونیم:

{«و پای صليب عيسی، مادر او و خواهر مادرش، مريم همسر کُلوپا و مريم مجدليه ايستاده بودند * چون عيسی مادر خود را با آن شاگردی كه دوست می‌داشت ايستاده ديد، به مادر خود گفت: ای زن، اينک این پسر تو است. * و به آن شاگرد گفت: اينک این مادر تو است».}

سوال؟ آیا درسته که انسانی مادرش رو اینگونه خطاب کنه؟ (ای زن) پاسخ به این سوال ساده هست: اگر اون شخص مادرش نباشه بله، مشکلی نداره اما وقتی مصلوب، مریم رو اینگونه خطاب میکنه، یعنی مریم، مادرش نیست!

چراکه اگر او واقعا عیسی بود، حرمت مادرش رو نگه میداشت!

در انجیل مَتّآ، فصلِ ۱۹، آیاتِ ۱۷ تا ۱۹ میخونیم:

(وی را گفت: «از چه سبب مرا نیکو گفتی و حال آنکه کسی نیکو نیست، جز خدا فقط. لیکن اگربخواهی داخل حیات شوی، احکام را نگاه دار.»* بدو گفت: «کدام احکام؟» عیسی گفت: «قتل مکن، زنا مکن، دزدی مکن، شهادت دروغ مده، * و پدر و مادر خود را حرمت دار و همسایه خود را مثل نفس خود دوست دار.»)

(پدر و مادر خود را حرمت دار)

پس قطعا مریم، مادرِ مصلوب نیست و در نتیجه مصلوب، همون عیسی نیست.

از دلایل دیگه ای که اثبات میکنه مصلوب عیسی نیست، ساکت و خاموش بودنشه، در اِشْعَیآ، فصلِ ۵۳، آیه ۷ میخونیم:

{مثل بره ای که برای ذبح می برند و مانند گوسفندی که نزد پشم برنده اش بی زبان است همچنان دهان خود را نگشود.}.

این در حالیه که تمام انبیا و اوصیا سخن می‌گفتن و هیچ کدومشون ساکت و خاموش به قربانگاه نرفتن؛ اونها فرستاده شدن تا سخن بگن و مردم رو هشدار بدن و موعظه کنن....

مخصوصاً عیسی! که چه قدر علما و مردم رو هشدار و اندرز داد؛ پس اینکه عیسی خاموش به قربانگاه رفته باشه کلا محاله!

اون کسی که ساکت و خاموش به قربانگاه رفتش، شخصِ شبیه عیسی بود که بدون اینکه سخنی بگه یا از خدا بخواد آزار و به صلیب کشیده شدن و قتل رو از او دور کنه، بر دار رفت و کشته شد. هنگامی که به شبیه عیسی، اصرار کردن و مصرّانه ازش پرسیدن «تو کیستی؟، و «آیا تو مسیح هستی؟»، فقط با یک عبارت پاسخ اونا رو داد: «تو می‌گویی!»

و به این ترتیب این شبیه، ساکت و خاموش و راضی به امر خدا، به سوی عذاب و به صلیب کشیده شدن و کشته شدن رفتش تا فرمانی رو که برای اون فرود اومده بود به انجام بسونه؛ اینکه به جای عیسی بر دار و کشته بشه.

چرا که اساساً هنوز وقت اون نرسیده بود که شبیه، ارسال بشه و مردم رو تبلیغ کنه و با اونا سخن بگه:

{مثل بره ای که برای ذبح می برند و مانند گوسفندی که نزد پشم برنده اش بی زبان است همچنان دهان خود را نگشود.}.

پس این نکته هم باید توجه داشته باشیم و وقتی این نکات رو کنار هم قرار میدیم به طور قطع مشخص میشه که دیگه شخص به صلیب کشیده شده، عیسی نیست.

اما این شخصِ مصلوب چه کسی هست؟

در این مورد به «سند تاریخی» یعنی (انجیل یهودا) که انجمن تاریخ بین المللی بر اون اذعان داشته، توجه می کنیم.

این انجیل یکی از آثار باستانی خطیه که در مصر کشف شده و تاریخش به ابتدای قرن سوم میلادی برمیگرده؛ یعنی پیش از اسلام و پیش از بعثت پیامبر اسلام.

توی این سند اومده که عیسی به ‌صلیب‌ کشیده نشده، بلکه شخصِ دیگه ای به صلیب کشیده شده که شبیه عیسی بودش.

اونچه برای ما مهمه اینه که به طور کلی مسئله‌ی شبیه ـ‌بدون در نظر ‌گرفتن مصداق‌ـ بیش از هزار و هفتصد سال پیش نزد مسیحیان وجود داشت؛

و همون‌طور که در مَثَل گفته می‌شه: «هیچ دودی بی آتش نیست»؛ اگر این موضوع هیچ اثر و نشانه‌ای نداشت، بین مسیحیانِ اولیه و در اعتقادات‌شون آشکار نمی‌شد.

پرسشی که مسیحیان باید به اون توجه داشته باشنن و از خودشون بپرسن اینه که این فرقه‌ی باستانی از مسیحیان از کجا آوردند که عیسی به صلیب کشیده نشده و کسی که به صلیب کشیده شد، شبیهش هست؟ آیا این فقط چیزی بوده که در فکر اونا خطور کرده بود؟ و آیا این موضوع، صرفاً مسئله‌ای عقیدتی هست، یا موضوعی تاریخیه که نقل شده؟

برای مثال می‌شه گفتش که این گروه اعتقاد داشتنن که عیسی به صلیب نرفت و کسی که به صلیب کشیده شد، شبیه او بودش، بدون اینکه روایتی تاریخی وجود داشته باشه که توسط برخی کسانی که در زمان مصلوب زندگی می‌کردن، به اونا رسیده باشه؟!!

مسیحیان آزاد اندیش رو نصیحت می‌کنیم که به این سخن کلیسایِ امروز توجهی نداشته باشن: اینکه اونایی که این انجیل یا این متن از مسیحیانِ اولیه رو به نگارش درآوردن، فرقه‌ای بدعت‌گذار بودن!

چرا که اگر در اون دوران از این گروه درباره‌ی عقاید کلیسای امروزی می‌پرسیدیم، قطعاً اونا هم می‌گفتن: اینا بدعته؛ و اگر از آریوس و پیروانش درباره‌ی کلیسای امروز بپرسیم، قطعاً میگن: اینا بدعت‌گذار هستن.

به این نکته دقت کنیم که کلیسا هر مسیحی ای که با اون سرِ ناسازگاری داشته باشه رو به عنوان بدعت‌گذار، به دشنام و ناسزا می‌گیره؛ به همون صورتی که امروز با شاهدان یهوه چنین می‌کنن.

حتی اگر به تاریخ مسیحیت رجوع کنیم میبینیم که در نظرات بزرگان کلیسا اجماعی در خصوص اینکه کدوم کتاب ها جزو کآنِنْ هستن، وجود نداشت، به طور مثال الان میبنیم که کاتولیک ها هفت تا کتاب بیشتر از پروتستان ها دارند، یا اینطور بگیم: پروتستان ها هفت تا کتاب کمتر از کاتولیک ها دارن

در هر صورت شواهدی که در انجیل یهودا وجود داره و ما اون رو تقدیم شما میکنیم دقیقا منطبق بر حقیقتی هستش که در اناجیل موجوده، یعنی اینکه محال هست شخصِ مصلوب، عیسی بوده باشه و این شخص در واقع شبیه عیسی بوده، به امید خدا به صورت مختصر نکاتی رو از این انجیل تقدیم شما میکنیم:

از طریق انجیل یهودا می‌فهمیم که مصلوب خودِ عیسی نیستش بلکه شبیه مشتَبَه شده به عیسی هست:

در انجیل یهودا، مشهد سوم میخونیم:

{اما تو برتر از همه‌ی آنها خواهی بود؛ زیرا تو آن انسانی را که مرا پوشیده است، قربانی خواهی کرد}

و از این انجیل مشخص میشه که شبیه عیسی، سیزدهمین هست:

{عیسی پاسخ داد و گفت: تو سیزدهمین خواهی بود}

عدد حواریون ۱۲ تا بود... و این شبیه همون سیزدهمیه که بر اثر دعای عیسی فرود اومد.

همچنین از طریق انجیل یهودا مشخص میشه که این سیزدهمین، در آخرالزمان میادش تا سَروری کنه:

{تو برای پادشاهی بر آنان بازخواهی گشت}

و اسم این شخص، یهودا هست! و شخصی غیر از یهودا اسخریوطی هست که جزو حواریون دوازده گانه عیسی بود.

یهودا در عربی به معنی احمد هست.

طبق انجیل یهودا، یهودا یا احمد از ملکوت فرود اومده و از قوم عیسی نیستش، در انجیل یهودا میخونیم:

{و هنگامی که آن را شنید یهودا به او گفت: من چه خیری را حاصل کردم؟ چرا که تو کسی هستی که مرا از آن نسل دور ساختی}

مصلوب یا احمد فرزندانی داره:

{و یهودا گفت: ای آقا، آیا ممکن است نسل من تحت سلطه‌ی حکام قرار گیرد؟}

تا اینجا به برکت علم احمد الحسن شواهد زیادی تقدیم شما شد که نشون میده عیسی هرگز مصلوب نشد بلکه شخص دیگه ای به صلیب کشیده شد که نامش یهودا یا احمد هست، حالا به سراغ قرآن کریم و روایات عترت میریم، تا بیشتر با این شخصیت آشنا بشیم:

• بر طبق قرآن، سورۂ نساء، آیه ۱۵۷ شخصِ مصلوب عیسی نیست.

• و بر طبق سخنان عترت نکات خیلی مهمی مشخص میشه برای ما!

توی کتاب غیبت طوسی، صفحه ۴۲۲ میخونیم:

فضل بن شاذان از موسی بن سعدان از عبد الله بن قاسم حضرمی از ابو سعید خراسانی روایت می‌کند: به ابو عبد الله امام صادق علیه السلام عرض کردم: به چه دلیلی قائم به این نام نامیده شده است؟ ایشان فرمود: «به این دلیل که پس از مردنش، قیام می‌کند. او به امر بزرگی بر‌می‌خیزد؛ به دستور خداوند سبحان بر‌می‌خیزد».

باز توی همون کتاب و صفحه میخونیم:

محمد بن عبد الله حمیری از پدرش از یعقوب بن زید از علی بن حکم از حماد بن عثمان از ابو بصیر نقل می‌کند: از ابو جعفر امام باقر علیه السلام شنیدم که می‌فرماید: «مَثَل امر ما در کتاب خداوند، مَثَل صاحب الاغ است که خداوند او را یکصد سال میرانده، سپس او را بر‌انگیخته است».

توی همون کتاب اما صفحه بعدش یعنی صفحه ۴۲۳ میخونیم:

و از او از پدرش از جعفر بن محمد کوفی از اسحاق بن محمد از قاسم بن ربیع از علی بن خطاب از مؤذن مسجد احمر روایت می‌کند: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: آیا در کتاب خداوند، مثالی برای قائم علیه السلام وجود دارد؟ ایشان فرمود: «بله. آیه‌ی صاحب الاغ که او را صد سال میراند و سپس او را بر‌انگیخت».

این کلمات بدرستی این حقیقت رو به ما میرسونه که قائم، حداقل یکبار فوت یا کشته شده..!

حالا یه حدیث بسیار قابل تأمل و جالب دیگه، بازم توی همون و کتاب و صفحه:

و فضل بن شاذان، از ابن ابی نجران از محمد بن فضیل از حماد بن عبدالکریم روایت کرد، گفت: امام صادق علیه السلام فرمود: «وقتی قائم علیه السلام قیام کند، مردم می‌گویند: چگونه چنین می‌شود؟ در ‌حالی که روزگاران طولانی است که استخوان‌هایش پوسیده است».

در اینجا این سوالو می‌پرسیم که اونایی که معتقدن امام مهدی، محمد بن الحسن، در زمان ظهور مُرده چه کسانی هستن؟!! شیعه اعتقاد به زنده بودن ایشون دارن و اهل سنّت اصلاً اعتقاد به وجود ایشون ندارن، پس چگونه به مردن ایشون اعتقاد داشته باشن؟!!

اگر احادیث قبلی خاطرمون باشه این حدیث دقیقا شبیه احادیث دیگه هس و منظور اینه که مهدی، یا قائمی که ظهور می‌کنه، به مردم می‌گه: او خودش همون شخص شبیهی هست که به صلیب کشیده شده؛ و برخی از مردم، چنین چیزی رو عقلانی نمیدونن، در نتیجه می‌گن که شبیه، به صلیب کشیده شد و روی صلیب مُرد و روزگاران طولانیِ پیشین، کارش تموم شده.

دوباره به حدیث دقت کنید:

«وقتی قائم علیه السلام قیام کند، مردم می‌گویند: چگونه می‌شود؟ در‌حالی که روزگاران طولانی است که استخوان‌هایش پوسیده است».

به زمان سخن این افراد دقت کنین، توی حدیث اومده:

«وقتی قیام کند»

یعنی قبل از این زمان نیستش؛ یعنی: وقتی قیام کنه، به اونا چیزی می‌گه که در پاسخ بهش می‌گن:

«چگونه می‌شود؟ در‌حالی که روزگاران طولانی است که استخوان‌هایش پوسیده است».

حالا یه حدیث خیلی جالب دیگه که  توی تفسیر قمی،جلدِ ۲ در صفحه ۳۶۵ تا ۳۶۶ وجود داره و منطبق بر احادیث قبلیه، خلاصش اینه که:

امام باقر در تفسیر این آیه در قرآن یعنی: {اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، آيا شما را بر تجارتى راه نمايم كه شما را از عذابى دردناك مى‌رهاند؟} آیات ۱۰ تا ۱۳سورۂ صف رو ارائه فرمودن؛ یعنی:

{به خدا و فرستاده او بگرويد و در راه خدا با مال و جانتان جهاد كنيد ـ‌ تا این سخن خداوند متعال‌ ـ اين است كاميابى بزرگ، و ديگر كه آن را دوست داريد، یاری‌ای که از خداست و فتح نزدیک}

و در توضیحش فرمودن: یعنی با فتح قائم در دنیا ، و همچنین فرمودن: فتح مکه.

و در مورد آیه بعدی، یعنی آیه ۱۴ از صف که میخونیم: {ای کسانی که ايمان آورده‌ايد، ياران خدا باشيد ـ‌ تا این سخنش‌ ـ پس گروهی از بنی‌اسرائيل ايمان آوردند و گروهی کافر شدند}

فرمودن: 

گروهی که کفر ورزیدند آن گروهی اند که شبیه عیسی علیه السلام را کشته و به صلیب کشیدند و گروهی که ‌ایمان آوردند آن‌ گروهی اند که شبیه عیسی را پذیرفتند تا نمیرد پس جنگ کردند با طایفه‌ای که او را به قتل رساندند و او را به صلیب کشیدند و آن است فرموده او: {پس ما کسانی را که ايمان آورده بودند برضد دشمنانشان مدد کرديم تا پيروز شدند}».

یه سوال؟ کسانی که بر مردم واجبه تا بهشون ایمان بیارن، چه کسانی هستن؟ آیا کسانی غیر از خلفای خدا هستن؟؟  دوباره به این بخش از سخن امام باقر توجه کنیم:

(گروهی که ‌ایمان آوردند آن‌ گروهی اند که شبیه عیسی را پذیرفتند تا نمیرد)

روایت به وضوح بیان می‌کنه که مصلوب، خلیفه‌ای از خلفای خدا در زمینه و بر مردم واجبه که هنگام اومدنش به این عالم، به او ایمان بیارن و یاریش کنن.

این نکته رو توی انجیل یوحَنّا، فصلِ ۱۸، آیه ۳۶ میخونیم، که شبیه به صلیب کشیده شده به وضوح بیان می‌کنه که:

{پادشاهیِ من متعلق به این جهان نیست. اگر پادشاهیِ من از اين جهان می‌بود، خادمان من می‌جنگیدند تا به يهود تسليم نشوم. ولی اكنون پادشاهی من از اینجا نيست.}

یعنی مصلوب بیان می‌کنه که هنگام بازگشتش به این عالم جسمانی در قوم و زمان خودش، کسانی وجود دارن که ازش دفاع می‌کنن تا تسلیم یهودیانِ زمانش نشه و به صلیب کشیده نشه:

به دقت توجه کنید چی میگه:

«خادمان من می‌جنگیدند تا به يهود تسليم نشوم. ولی اكنون پادشاهی من از اینجا نيست.»

و به این حدیث از امام باقر باز هم دقت کنید:

(گروهی که ‌ایمان آوردند آن‌ گروهی اند که شبیه عیسی را پذیرفتند تا نمیرد)

این دو روایت مثل هم هستن، انجیل و حدیث...

همچنین به این حدیث که در کتاب غیبت نعمانی، صفحه ۱۴۴ موجود هست، دقت کنین، رسول خدا، محمد صلی الله و علیه و آله و سلم در حالی که برای علی علیه السلام دعا می‌کنن، می‌گن:

(خداوندا، شکیبایی و مقاومت موسی را به او عطا فرما، و در نسلش شبیه عیسی علیه السلام را قرار بده. خداوندا، تو هستی جانشین من بر او و بر عترتش و بر ذریه‌ی پاک و مطهرش که پلیدی و آلودگی را از آنان دور کردی).

یعنی شبیه عیسی یا مصلوب از نسل پیامبر و از فرزندان فاطمه س هست و همونطور که قبلا مشخص شد، مصلوب همون قائم و حجتی از حجت های خدا هست که دارای یارانی هست و همونطور که گذشت نامش یهودا یا «احمد» هست و دارای نسل هست.

در حقیقت او کسی نیست جز مهدی اول در وصیت پیامبر اسلام که نامش احمد هست و قائمی از اهل بیت هست و دارای نسلی از فرمانروایان الهی هست.

این راز رو احمد الحسن برای ما باز کرد، و تا قبل از این نمیدونستیم.

حقیقت اینه که آگاهی از این ماجرا، منحصر هست به خدا و کسانی که متصل به خدا هستن؛ یعنی حجت‌های خدا بر خَلقِش؛ به این خاطر که هر وقت خدا بخواد، اونا رو آگاه می‌کنه و حقایق مخفی و غیب رو به اونا میگه. همونطور که خدا در قرآن فرموده، در سورۂ جن، آیات ۲۶ تا ۲۸ میخونیم:

(او دانای غيب است و غيب خود را بر هيچ کس آشکار نمی‌سازد * مگر بر آن فرستاده‌ای که از او خوشنود باشد که برای نگهبانی از او پيشروی و از پشت سرش نگهبانی می‌گمارد * تا بداند که آنها پيام‌های پروردگارشان را رسانيده‌اند وخدا به آنچه نزد آنها است احاطه دارد و همه چيز را به عدد، شماره کرده است).

آیه روشنه؛ اینکه غیبی رو که خدا می‌دونه، بخشی از اون رو برای فرستادگانش آشکار می‌کنه و همه‌ی جانشینان خدا، فرستادگان خدای سبحان به سوی مردمش هستن؛ چه پیامبران و فرستادگان پیش از پیامبر اسلام باشن یا محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و یا امامان پس از ایشون.

بنابراین همگی اونها شامل اینکه خدا اونا رو از غیبی که بخواد، آگاه می‌کنه، می‌شن.

در سورۂ بقره، آیه ۲۵۵ میخونیم: 

(آنچه را که پيشرو و آنچه راکه پشت سرشان است می‌داند و به علم او جز آنچه خود خواهد احاطه نتواند يافت)

اونچه پيش روى اوناست، چیزی نیست که با دستاشون به اون دسترسی پیدا کنن و اونچه پشت سرشونه، چیزی نیست که پشت سرشون اتفاق افتاده باشه، وگرنه خدا به این دانش، متمایز نمی‌شد؛ بلکه منظور از اونچه که پيش روى اونا هست، آینده هستش! و اونچه پشت سرشونه، اتفاقات گذشته هستش!

پس منظور از این سخن خدا: (آنچه را که پيشرو و آنچه راکه پشت سرشان است می‌داند) اینه که او علم غیبی می‌دونه که مردم از اتفاقات آینده و گذشته نمی‌دونند.

با کامل شدن آیه، منظور بیشتر مشخص می‌شه؛ یعنی با این سخن:(وبه علم او احاطه نتواند يافت)؛ یعنی از علم غیبی که در پيش روى اوناست و اونچه در پشت سرشون قرار داره.

سپس خدا بیان کرده که برخی از علمِ غیب رو به کسانی از خلقش که بخواد به اونچه که بخواد، تعلیم میده، همونطور که توی قرآن اومده: (جز به آنچه بخواهد).

پس بر طبق قرآن کسی که کشته و به صلیب کشیده شده، عیسی نیست و حادثه‌ی به صلیب کشیدن و مسایل مربوط به اون، راز هست و رسیدن به حقیقتِ اون جز برای کسی که خدا او رو آگاه کنه، آسان نیستش و این چیزی هستش که مختص حجت‌های خدا هست. در نتیجه دستیابی آسان و راحت به این راز، دلالت بر حجیت کسی داره که اون رو بیان کرده؛ چرا که او، کلمه‌ی رمز یا کلمه‌ی عبوری رو آورده  که کسی نیاورده مگر اون کسی که به خدا متصل باشه و امروز مهدی اول برای ما روشن کرد که مصلوب حقیقتا چه کسی هست.

به امید خدا در انتها به چند سوال و جواب میپردازیم:

در کتاب (بشارت به تسلی دهنده، احمد) دکتر عادل، سوال و جوابی از سید احمد الحسن (ع) نقل می کنند که ان شاءالله تقدیم شما میکنیم، ایشون از سید (ع) پرسیده بودند که:

(چرا حواریّون حقیقت فدا ‌شدن شما، برای پیامبر خدا عیسی (ع) را برای مردم و پس از حادثه‌ی به صلیب‌ کِشیده‌شدن و مرگ بیان نکردند؟)

سید (ع) در جواب فرمودند:

(«شبیه» برای حواریون مشخص و معلوم نبود تا او را بشناسند و جزئیات اتفاق را پیش از اتفاق افتادن بدانند. بلکه حتی وقتی حضور پیدا نمود، همه او را نمی‌دیدند، بلکه فقط عیسی (ع).

پس از آن، خداوند خواست که همه او را پس از مرفوع‌ شدن عیسی (ع) ببینند؛ ولی به‌عنوان اینکه عیسی (ع) است، او را دیدند تا همان‌طور که خداوند سبحان و متعال اراده کرده است، کار به اِتمام برسد. والسلام علیکم ورحمةالله وبرکاته.)

همچنین در کتاب پاسخ های روشنگرانه، جلد ۳، پرسش ۲۶۷: مجموعه مسائلی در مورد عقاید و فقه، میبینم که از از سید احمد الحسن سؤال شد که:

آیا مریم(علیها السلام) می‌دانست که مصلوب، شبیه عیسی(ع) است و عیسی(ع) نیست؟ و آیا می‌دانست که عیسی(ع) مرفوع شده است؟

سید علیه السلام در جوابِ سوال کننده فرمودند: (می‌دانست.)

همچنین یکی از سؤالات دیگه ای که ممکنه مطرح بشه حول سخنی هستش که مهدی اول یا احمد، روی صلیب گفت؛ یعنی این سخن: (ايلی ايلی لَما شَبَقْتنی)، حاضرین فکر کردن که مصلوب داره ایلیا رو میخونه! آیا شبیهِ عیسی واقعا ایلیا رو صدا زد؟؟

علت بیان این سخن رو از خود شبیه عیسی، باید بشنویم؛ احمد الحسن (ع) در کتابِ «متشابهات، جلد ۴، بخشی از پاسخ به پرسش شمارۂ ۱۷۹» فرمودن:

(آخرین کلماتی که این وصی هنگام به صلیب کشیده شدنش بر زبان می‌راند «ایلیا، ایلیا، چرا ترکم نمودی» می‌باشد. در انجیل متی آمده است: «۴۶ یسوع به آواز بلند صدا زده گفت: ايلی ايلی لَما شَبَقْتنی؛ يعنی الهی الهی چرا مرا ترک کردی؟ ۴۷  برخی حاضران وقتی شنیدند گفتند او الیاس را می‌خواند... ۴۹ و ديگران گفتند: بگذار تا ببينيم آيا الياس می‌آيد تا او را برهاند ۵۰ یسوع باز به آواز بلند صيحه زده، روح را تسليم نمود. ۵۱ كه ناگاه پرده‌ی هيكل از سر تا پا پاره شد و زمين متزلزل و سنگ‌ها شكافته گرديد...».(انجیل متی: اصحاح ۲۶.)

در حقیقت ترجمه‌ی کلماتی که بر زبان آورد چنین می‌باشد: «ای علی! ای علی! چرا مرا فرو فرستادی؟» و مسیحیان آن را به «الهی! الهی! چرا مرا ترک کردی؟» ترجمه می‌کنند، همان‌طور که از متن پیشین از انجیل چنین دریافت می‌شود.

و فرو فرستادن یا انداختن از آسمان به زمین، نزدیک به «ترک کردن» می‌باشد.

این وصی این کلمات را به دلیل جهلش نسبت به علت فرو فرستاده شدنش یا از روی اعتراض بر فرمان خداوند سبحان و متعال نگفت بلکه این پرسشی است که پاسخ را در بطن خود نهان دارد و خطابش به مردم می‌باشد؛ یعنی بدانید و آگاه باشید که چرا من فرو فرستاده شدم، چرا به دار آویخته شدم و چرا کشته شدم تا مبادا یک بار دیگر که همین سوال تکرار شد، در امتحان شکست بخورید؛ آنگاه که دیدید رومیان (یا همانندهای آنان) زمین را به اشغال خود درآورند و علمای یهود (یا همانندهای آنان) با آنها سازش می‌کنند و من بر این زمین خواهم بود و این سنّت الهی است که تکرار می‌شود، عبرت گیرید و مرا وقتی آمدم یاری کنید و بار دیگر در به دار آویختن و به قتل رسانیدنم مشارکت نکنید!

او می‌خواهد با این پرسش که برای هر عاقل پاک‌سرشتی پاسخش روشن است، بگوید:

 من به صلیب کشیده شدم و آزار و اهانت‌های علمای یهود را تحمّل کردم و کشته شدم به خاطر قیامت صغری، قیامت امام مهدی (ع) و دولت حق و عدل الهی بر روی این زمین.)

اما عده ای ممکنه بگن: چطور ممکنه پس از اینکه شخص به صلیب کشیده شده که به صورت معجزه‌آسایی به زمین فرود اومد و به قتل رسید، به صورت نوزادی متولد و بزرگ بشه تا او همان قائم یا مهدی بشه؟!

سید (ع) توی کتاب «سیزدهمین حواری» با دلایل محکم اثبات میکنند که ارواح محمد و آل محمد پیش از این عالم جسمانی خلق شدند، و در سخنان انتهایی شون فرمودند:

(اکنون از قرآن و روایات مشخص شد که ارواح محمد و آل محمد(ع) در هنگام بعثت عیسی موجود بوده‌اند و حتی پیش از آنکه عیسی متولد شود. حال آیا مانعی وجود دارد که برای روح یکی از آنها بدنی جسمانی خلق شود و یا در واقع او در این عالم جسمانی با صورتی شبیه به عیسی(ع) ظاهر شود؟ و این امر با اراده‌ی خداوند و با حول و قوّه‌ی او صورت پذیرد؛ حداقل همان‌طور که روایت می‌شود همانند ظهور جبرئیل ـ‌که روح است‌ـ برای حضرت محمد(ص) به صورت دحیه‌ی کلبی در این عالم جسمانی!)

و همچنین توی کتاب جواب منیر، جلد ۲، بخشی از پرسش شمارۂ ۹۶ میخونیم که:

(حتماً لازم نیست که نطفه‌ی پایین آمده از عالم ذر به نطفه‌ی حاصل از منی متصل باشد تا انسانی در این عالم جسمانی به وجود آید. این وضعیت به وضوح در نطفه‌ی عیسی(ع) دیده می‌شود؛ که به نطفه‌ی حاصل از منی متصل نبود بلکه به طور مستقیم در رحم مریم(ع) دمیده شد.

همچنین این امکان وجود دارد که انسان قبل از ورود به این عالم جسمانی برای امتحان (یعنی قبل از اینکه در آن متولد شود)، دارای جسد شود و همچنین پس از پایان یافتن امتحانش نیز (یعنی بعد از مرگش). چه بسیار مردگانی که پس از مرگشان، خداوند مبعوثشان داشته است و قرآن بر این موضوع گواهی می‌دهد. پس نفس، همان نفس است و نطفه، همان نطفه، امام صورت جسمانی، می‌تواند همان باشد یه به طور جزئی یا کلی، متفاوت باشد.

آنچه لازم است درک نمایی این است که ولادت انسان در این عالم به معنی ابتدای خلقتش نیست، بلکه ابتدای ورودش به این عالم جسمانی برای امتحان شدن می‌باشد. انسان قبل از آن خلق شده و حتی امتحان اول در عالم ذر بر او جاری شده است و آنچه ما اکنون در آن زندگی می‌کنیم، امتحان دوم می‌باشد.)

در پایان خدا رو شکر میکنیم که به ما نعمت بخشید و غلامِ امین و دانا رو به نزد ما فرستاد، همون که عیسی بر طبق انجیل مَتّی، فصل ۲۴، خبرش رو داد:

(۴۴ لهذا شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گمان نبرید، پسر انسان می‌آید. ۴۵ «پس آن غلام امین و دانا کیست که آقایش او را بر اهل خانه خود بگمارد تا ایشان را در وقت معین خوراک دهد؟ ۴۶ خوشابحال آن غلامی که چون آقایش آید، او را در چنین کار مشغول یابد. ۴۷ هرآینه به شما می‌گویم که او را بر تمام مایملک خود خواهد گماشت.)

او با خوراک، یعنی همون علم و معرفت و حکمت نزد ما اومده و حقایق رو برای ما مشخص کرده...

همون تسلی دهنده ای که عیسی دربارۂ او بشارت داد؛ توی انجیل یوحَنّا، فصل ۱۶، آیاتِ ۵ تا ۱۳ میخونیم:

( ۵ «اما الآن نزد فرستنده خود می‌روم و کسی از شما از من نمی‌پرسد به کجا می‌روی.  ۶ ولیکن چون این را به شما گفتم، دل شما از غم پر شده است.  ۷ و من به شما راست می‌گویم که رفتن من برای شما مفید است، زیرا اگر نروم تسلی دهنده نزد شما نخواهد آمد. اما اگر بروم او را نزد شما می‌فرستم.  ۸ و چون او آید، جهان را بر گناه وعدالت و داوری ملزم خواهد نمود.  ۹ اما بر گناه، زیرا که به من ایمان نمی‌آورند.  ۱۰ و اما بر عدالت، از آن سبب که نزد پدر خود می‌روم و دیگر مرا نخواهید دید.  ۱۱ و اما بر داوری، از آنرو که بر رئیس این جهان حکم شده است.  ۱۲ «و بسیار چیزهای دیگر نیز دارم به شما بگویم، لکن الآن طاقت تحمل آنها را ندارید.  ۱۳ و لیکن چون او یعنی روح راستی آید، شما را به جمیع راستی هدایت خواهد کرد زیرا که از خود تکلم نمی‌کند بلکه به آنچه شنیده است سخن خواهد گفت و از امور آینده به شما خبر خواهد داد.)

همون قائمی که رازها رو خاتمه میده، همونطور که توی کتاب «مُسْتَدرَک سَفینَةُ الْبِحار ، جلد ۱۰ صفحه ۳۵۰» سخن امام علی رو میخونیم که فرمودن:

(هيچ دانشى نيست مگر اين كه من آغازگر آن هستم و هيچ رازى نيست مگر اين كه قائم به آن خاتمه مى دهد.)

برای مطالعه توضیحات بیشتر توصیه میکنم تا به کتاب سیزدهمین حواری رجوع کنین

در انتها سخن سید احمد الحسن (ع) رو تقدیم شما میکنم ... ایشون در کتاب متشابهات، جلد ۴، بخشی از پاسخ به پرسش شمارهٔ ۱۷۹ فرمودند:

(امیدوارم هر مؤمنی که در پِی درک و شناخت حقیقت است، از این مطلب بهره‌مند گردد. این انسان به زمین فرود آمد، به صلیب کشیده شد، کشته شد در حالی که هیچ کس نمی‌داند، او نخواست که از او یاد شود یا شناخته گردد. ساکت و خاموش پایین آمد، خاموش بر دار رفت، خاموش کشته شد و خاموش به سوی پروردگارش بالا رفت. اگر می‌خواهید اینگونه عمل کنید، چنین باشید.)

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته